ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سال 1392 هم در حال رخت بر بستن تا فقط تبدیل به خاطره ای شه ! خیلی تیتروار مهمترین اتفاقات این سال برا خودم رو مرور می کنم:
- فوت جهانگیر
- استمرار عشق به مریم علیرغم همه ی مشکلات
- مدرسه ای شدن سروش (سواد دار شدن سروش)
- قروش انبار و شراکت با م....
- شروع به تحصیل در مقطع فوق
- انتخابات صنف پوشاک و شورای شهر
- سکونت در خانه خودمان و همسایگی با مامان و بابای مریم
- ارتقای خانه وحید
- عروسی فرهاد
- مشغول به کار شدن فرزاد
- رفاقتهای دامنه دارتر با علیرضا - مرتضی - حسین و عباس و ایضا اشکان جان!
- بهبودی نسبی فرشید
- قهرها و آشتیهای ......
و ..............
و در این سال باز هم در زندگی به جایی رسیدیم که فکر کردم دیگر راهی برای ادامه نیست ، اما به قدرت گذشت و عشق برگشتیم و محکمتر از قبل راهمان را ادامه دادیم !
همین! سال 93 خوبی را برای همه مان آرزو می کنم !
و خدای را شکر می کنم که در این ساعت از هیچ بنی بشری کینه ای به دل ندارم !
خدایا یاور و حامی خانواده ی کوچکمان باش..
آمین ....