مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

این فرهنگ را دوست دارم....

شاید من بهتر از هر کسی می دونم تو دل مریم چه غوغاییه ، اما میفهمم خوددار ، متین و صبور بودن رو خوب از مادرش به ارث برده! دیروز مریم با اصرار ازمن می خواست مادرم رو به عروسی دختر برادرش ببرم و اگر دعوت آقای حبیب آگهی نبود به حرمت دایی مطمئنا خودش هم شرکت می کرد! من این رو یه رفتار و فرهنگ مثبت می دونم ، نه ...................

کی می تونه بگه مادر برای مریم عزیز نیست یا مریم ناراحت نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خانواده مریم بیشتر از اینکه به فکر اشک هم رو درآوردن باشند به همدیگه دلداری می دن و به صبوری دعوت می کنند و به عینه دیدم مکرر برای مادر قرآن ،نماز و دعا می خونند و از طرفی تلاش اونها برای برگزاری آبرومندانه ی مراسمها هم ستودنیه!  اینها همه مرام بابا و مامان مریمه و خوب به بچه هاشون انتقال دادند! روحت شاد حاج خانوم!!!!

دلتنگم

دلم برات تنگه

بوی کافور از مشامم نمیره

سردی صورتت موقع لمس

یادم نمیره .....

روی اون سنگ یخ

مامان جوراب پشمیهاتو

آورده بودم

ببخش اجازه ندادن بهت بپوشونم ...

مامان تا صبح سردت شد

میدونم .....خیلی خواستم باهات

بیام سرد خونه

نذاشتن

مامان خواستم بغلت کنم

نذاشتن

مامان

عطر تنت هنوز توی اتاقته

مامان صورت آرومت وقت خواب

جلوی رومه

خوابت آروم

آرامشت ابدی

مامان سفرت پر آرامش....



مامان

دوستت دارم.......

آخرین نامه (سیاوش قمیشی)

مریم با دیدن صورت پاک و معصوم و با آرامش مادرش توی این قبر  ، این ترانه به یادش اومده بود :

خوابیدی بدون لالایی و قصه

بگیر آسوده بخواب بی درد و غصه

دیگه کابوس زمستون نمیبینی

توی خواب گلای حسرت نمیچینی

دیگه خورشید چهرت نمیسوزونه

جای سیلی های باد روش نمیمونه

دیگه بیدار نمیشی با نگرونی

یا با تردید که بری یا که بمونی

 

رفتی و آدمکا رو جا گذاشتی

قانون جنگل زیر پا گذاشتی

اینجا قهرن سینه ها با مهربونی

تو تو جنگل نمی تونستی بمونی

دلت بردی با خود به جای دیگه

اونجا که خدا برات لالایی می گه

میدونم می بینمت یه روز دوباره

توی دنیایی که آدمک نداره

آخرین دختر یه مادر مهربون باشی که 10 تا بچه ی نجیب ، مومن رو به بهترین نحو تربیت کرده ، روزی 2-3 بار سراغت رو می

گرفته ، نمونه ی کاملی از پاکی و نجابت و مهربونی بوده و .................. ! مریم بغضاتو حسرتاتو صبوریهاتو دلتنگیهاتو اشکاتو و ......... می فهمم!