مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

من سردم است ..و انگار هرگز گرم نخواهم شد......

مثل هر انسانی

عمر من هم زمستانی داشت

در زمستان سرد و یخبندان زندگی ام

هستم

می گذرد اما

می ترسم روسیاهی به ذغال بماند!!!!

نمی دونم....

نمی دونم کی؟؟

کجا؟؟

چه جوری؟؟

اما امیدوارم که درست بشه ....

امیدوارم......

آخر یه روز این گریه ها

سوی چشامو میبره

عطر تنت از پیرهنی

که جا گذاشتی می ‍پره .......