مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مروارید های گرم....

این مروارید های گرم

عجیب آرامم میکنند

عجب!!

این چشمه ‍پایان هم

ندارد انگار.....

جان مادر....

اشکامو تو پاک میکردی

کاش برای بار آخر

من صدات می زدمو باز

تو میگفتی

جان مادر......

اول!!!!

کسی خواب دیده است

من اولین اولاد مادرم هستم

که پیش او میرم

خدایا

نگران  خانواده ی کوچکم

هستم

همین.

خدایا یاریم کن....

مدام سر گیجه

مدام گریه

بی تابم

دلتنگم

این روزها را نمی خواهم.