مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

راننده تاکسیها!

امروز و دیروز بعد از مدتها ۲ بار سوار تاکسی شدم و هر بار نکته ی ‍‍‍‍ پند آمیزی حاصل شد!

۱) راننده ی تاکسی دیروز از آدمهایی میگفت که به یکباره از خاک بلند شده اند و به نان و نواهایی رسیده اند. آنها را به مورچگانی تشبیه کرد که چون بال در می آورند به راحتی شکار گنجشکان می شوند. همانهایی که در گاه بی پر و بالی شکارشان بر گنجشک بسیار دشوار است !......

۲) راننده ی دیگر یک سرمایه دار بود!! صاحب خانه ی ۳ طبقه در خیابان شهید فلاحی شیراز- ۴ قطعه زمین در بولوار پاسارگاد - باغ در گود گویم و ...... اما حقیرانه در این گرما مسافر جابجا می کرد!!! برای محتاجانش این شغل مقدس است اما برای او نشان از پستیش بود!! گفتم قظعه زمینی بفروش و در بانک بگذار و اینگونه سختی نکش ! گفت من مرید پدرم هست که گفت زمین شتر است که خار میخورد و چاق می شود!! تا چاق چاق نشود نمی فروشم !!!

احتمالا حد چاقی مورد نظرش ‍پس از مرگش رخ خواهد داد!!

به قول پدر زنم دارایی هرکس به قدریست که می خورد !!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد