مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

بساز و بساز

گاهی

فصلی از زندگی

برگی از دفتر زندگی

هست

که

باید

خودتو بریزی

بکوبونی

زمین کنی

خاک کنی

و از نو آجر آجر

خشت خشت

سلول سلول 

بسازی

و من در آغاز این فصلم

فصلی نو از زندگی

بساز و بساز

از نو خودت را بساز

و من به توانایییهایت ایمان دارم

من به تو ایمان دارم 

مریم ،،،چون تو یک زنی!

سینا

وقتی سارای ما سینا شد، فکر نمی کردم اینقدر دیوونه وار دوستش داشته باشم . سینای من 2 ساله شد. تولدت مبارک باباجون!