مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

نوه ی گلم.....

با سروش دارم درسهاشو مرور می کنم

میگه مامان منو می بری خونه ی مامان جون؟

نه مامان درس داری عزیزم...باشه یه وقت دیگه...

خوبه شما هم وقتی من بچه دار شدم نیارم ببینیش؟؟

توی دلم ذوق می پیچه یه حس خوب

زن و بچه ی سروش........

خدای من ان شا الله

وقتی فکرشو می کنم میبینم خواهرم واسه دیدن

نوه اش اییین همه راه رو رفته

با خودم میگم منم باشم واسه دیدن بچه ی سروش

میرم..

از همین حالا فداش.....


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد