مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

این نیز بگذرد.........

خسته ام

جسمم

روحم

ذهنم

خدای را هزاران مرتبه شکر

که هستیم

کنار هم

سالمیم

اما خسته ام...

 دلم می خواهد زمین و زمان را عوض کنم


یه جور دیگه

یه شکل دیگه

یه شکل زیباتر

بهتر

پر تنوع تر

دوست دارم خودمم عوض کنم

ظاهرم

فکرم

رنگ موهام

اصلا تنوع ایجاد کنم

وقتی داشتم از آرایشگاه وقت می گرفتم

خانومه گفت نمی خوای یه کم به نوروز نزدیک تر بشه؟

گفتم اونقدر از خودم خسته ام که همین حالا عید میشه واسم!!

الهی شکر

سعید خوب بشهj

فصل مدارس تموم شه

سینا عاقل تر شه

با وجود اینکه از لحظه لحظه بزرگتر شدنش لذذذت می برم

اما

تنوعی

شاید....

خدایا سلامتی سعید برگرده ...اونطور که باید! لطفا.!

خدایا مددی

اما

خوب می دانم

این نیز بگذرد بانو......


پ.ن ::امسال اولین سال بدون تو هست مامان

خوابت اروم

سفرت خوش عزیزم........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد