مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

وصیتنامه

بعضی مواقع به یه جاهایی می رسی  که احساس می کنی باید وصیتنامه بنویسی. لحظات جاللب و متفاوتیه. بعد از دوازده سال زجر مداوم و دوسال زجر پیوسته ، دیسک پاره شده ی کمرمو عمل کردم.

ان شاءالله که خیره


درود من به دکتر حق نگهدار

طبیب حاذق و استاد هشیار


به آن مرد خدایی، نیک و خوش خلق

پر از انسانیت پر صبر و عیار


پس از چندی کسالت ،رنج از درد

شدم رنجور و نالان و همی زار


دنا شد جایگاه لطف آن مرد

سپردم خویش را بر تیغ آن یار


به دست حاذقش درمان شدم من

به لطف شافی همراه بیمار


به حق حضرت مولا و الله

خداوند علی او را نگهدار


این بدیهه برگ سبزی تحفه ی درویش است که تقدیم می کنم به جراح توانمند ، انسان دوست داشتنی و مرد باکمال ، جناب آقای دکتر علی حق نگهدار ، به پاس مهربانیها و زحمات ستودنی ایشان در راه درمان این حقیر

با آرزوی طول عمر و توفیق روز افزون


سعید

 بیمارستان دنا

سوم اسفند نود و چهار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد