مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

ایفای نقش.

روبرویت مینشینم

عادت ندارم مستقیم چشم به چشمت بدوزم

اسمش حرمت است یا چیز دیگری نمیدانم


درد دلهایم را شنیده ای

با آرامش و صبوری هم  شنیده ای.


شروع میکنی

با بیان شیرین و ارام خودت


خلاصه ی کلام.


هر نقشی توی زندگی داری خوب ایفا کن

اگر مادری مادر خوبی باش

اگر همسری همسر خوبی باش

خانه داری خوب خانه داری کن


هیچ نقشی رو توی زتدگیت مرده مال !!!نکن.


اگر دختر من هستی

توی زندگیت یا جایی نباش یا خوب و با قدرت باش!

من همیشه ی زندگی یا کاری رو قبول نکردم

یا اگر شروع کردم با قدرت ادامه دادم

و سعی کردم در حد خودم بهترین باشم


توی دلم میپیجد....راستی هم بهترین بابای دنیا بودی پیر مرد!


اینکه بخوای خودتو و دیگرون و بچه و شوهر رو روی زمین بکشی

که  من مادرم یا همسرم

اصلا قبول ندارم


پس

یا نباش یا خوب باش توی نقشت!!


چشم..


گفته بودم بالا و پایین برم ..تو ناجی ذهن من هستی پیرمرد!



باید از سوی خدا معجزه نازل بشود ...تا که این باز دلم باز دلم دل بشود....

نبخشیدن باعث‌ کوچک شدن افق نگاهت و پرشدن فضای ذهنت‌ از چیزهایی می شود که هیچ نیازی به آنها نداری.

می بخشی چون به اندازه کافی قوی هستی که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند…

بخشیدن هدیه ای است که تو به خودت می دهی.

به خاطر بسپار که آدمهای ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند، بخشیدن خصلت آدمهای قوی است.
بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست. فقط قدرتمندها می بخشند…

پس قوی بودن را انتخاب کن...