مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سمیرا رفت

سمیرا دختری دوست داشتنی بود

داغش برای غریبه هام تلخ بود 

چه برسد به.... 


سمیرا رفت

خدا به پدرو مادرش صبر ویژه بدهد


و ما هم سمیراهای زنده را دریابیم.... 




مرده شور حرص پول.... 

ب ی ز ا ر م.

یه روزهایی تو زندگی هممون هست که

عمیقأ احساس بدی داریم

با تمام وجود

مثل 

 این روزهای من


تولد سمیرا نزدیکه

من از شهریور امسال..........


چشمای عسلی و مهربونت

داره دیوونم می‌کنه خواهر نبودی بدونی چی میگم!




طمع...

هر   که  را  باشد  طمع  الکن  شود

با طمع کی چشم و دل  روشن شود

پیش  چشم   او  خیال   جاه  و  زر

همچنان  باشد  که موی اندر بصر

جز  مگر مستی  که از حق پر بوَد

گر   چه بدهی   گنجها  او حر بود

میلاد...

شانزدهمین تولد مریم در کنار من را ، با گرمای حضور سروش و سینا تجربه می کنیم


بین عشق تا تظاهر به عشق


فاصله ی زیادیست....


کورتانیدزه...

آی گرجس گرجیا

خاتون ایالت جرجیا

گرجستانم را پس بده..