مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

از اولین شهریور ۱۵ سال گذشت.

یا خدا
بیت زیر رو اتفاقی از یه نفر شنیدم و خیلی به دلم نشست . خب پس برا شما هم می نویسمش .
عشق را ساده مپندار و به کس گوش مکن
هیچ کـس غیر خدا نیست ، فراموش مکن

تاریخ ارسال: دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 17:36 | نویسنده: مریم و سعید | چاپ مطلب3 نظر
زمزمه امروز
سلام. من سعیدم. نمی دونم گاهی برا شما هم پیش اومده که غرق یه احساس خوب یا بد باشین و توی اون حالت بشینید با کلمه هایی که بلدین یه چیزی جور کنید و اونو هی برا خودتون زمزمه کنید ؟ به هر حال اینا نتیجه یکی از زمزمه های من برا خودمه . زمزمه های برگرفته از احساس امروزم !

دستای مهربون تو ‍، جای بالـش زیر سرم
من بودم و تو خـدا ‍، اینو نمی شـه باورم !سر تو روی شونمـه غـم دیگه معنی نداره
دارم مث یه مـرغ عشق تو آسمونا می پرم
کاشکی بمونی پیش من تا نفسـی تو سینه هست
کاشکی نگی به من یه روز ، خسته شدم میخام برم
یه جوری عاشقت شدم که راه برگشت نداره
اگه بخای نباشه عشق فقط می تونم جون بدم
دستای بیقــرار من ، تو دستات آروم می گیره
من هستم و یه آرزو: مــریم  بشی تو همسرم ..
اگر دوست دارید ما رو از نظرات مهربانانه خودتون بهره مند سازید لطفا اینجا رو کلیک کنید.

تاریخ ارسال: سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 14:31 | نویسنده: مریم و سعید | چاپ مطلب4 نظر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد