این دروغهای کوچولو

این روزام پر از دغدغه ی انتخاباته. فقط همین.....

در یکی از همین فعالیتهای انتخاباتی با یکی از دوستان مرودشتیم بعد از دوازده سال روبرو شدم. اصغر ب.... پسر خوش تیپ و خوش سیمای دیروز داغون شده بود ، خیلی...... فکر کردم  معتاد شده و صادقانه پرسیدم ازش . منکر شد و انگار دنبال بهانه بود برا باز کردن سفره ی دلش. کوتاه سخن  ، جناب با...... همسر اختیار می کنتد و  از اول زندگی متوجه دروغهای کوچکی که همسرشون می گفتن می شدند ، گاهی هم که به روی همسر می آوردن با توجیهات بی منطق اوشون یا تهمت متقابل مواجه می شدن. خلاصه دروغگوییعای بانو روز به روز وسعت پیدا می کنه و با پرده  پوشیها و بدرفتاریهایشون هم عجین میشه. می گفت کار به  جایی رسیده بود که مثلا  به من می گفت فلان عمل زنونه رو میخوام انجام بدم در صورتیکه عمل زیبایی انجام داده بود!!!  یا ...... خلاصه به خاطر نگرفتن جلوی دروغهای کوچولو ، کاسه ی صبر اصغر آقای در مظان اتهام لبریز میشه و کارشون به طلاق می کشه!

مواظب دروغهای کوچولومون باشیم ، چون  اگر کار به دروغهای بزرگ کشید دیگه تمومه ، تموم!