شب قدر حال و هوای زیارت فندق و پسرک در حال جنب و جوشند..... دعا شروع شده دلم پرمیکشد آرام آرام زیر لب نجوا میکنم برای خودم ...عزیزانم پسرک فندق عاقبت به خیریه بابا و آمرزش فرشته ی پر کشیده ی زندگی ام.... به یاد اشکهای مادری می افتم که نگران بود و دیروز با تلفن از حرم امام رضا التماس دعا داشت ... دلم میگیرد اشک میریزم و برایش دعا میکنم'' باران شروع به باریدن میکند... خدای من چه حال خوبی!!!! از مادرم شنیده بودم وقت باران وقت اجابت دعاست !!! شب قدر و حرم امام هشتم و باران... من هم با آسمان میبارم.. جای شما خالی......
|