دلم گرفته است....

دلم گرفته است

به ایوان میروم

و انگشتانم را 

بر پوست کشیده ی شب میکشم...

فروغ.ف


اامروز خواهرم رفت.تنها خواهری که

در این سرزمین بی فردا!!! داشتم

خیلی وقتها رفته بود

اما نمی دانم  چرا امروز اینقدر دلم گرفت

گریه کردم

با وحود اینکه خوب میدانم

به سوی اینده ای بهتر 

میرود ...انشا الله.....


خدا یا به سلامت دارش....