مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

نوشته ی او......

  

این متن رو < . > عزیز برام فرستاده و منم بی کم و کاست به قلم خوب خودش اینجا منتقلش می کنم ببینید:

 

 

این مردم اغلب غیر منطقی ، خود محور ،

و متعصب هستند ، 

 
در هر حال آنها را ببخش!  

ا 

گر مهربان باشی مردم تو را متهم می کنند

که پشت این مهربانی ها ،

هدف های خود خواهانه پنهان شده است ،  

در هر حال ، مهربان باش!  

ا 

گر موفق شوی ،

دوستان دروغین و دشمنان واقعی

به دست خواهی آورد ، 

در هر حال ،موفق شو! 

ا 

گر صادق و صریح باشی ،

ممکن است تو را فریب دهند ، 

در هر حال ، صادق و صریح باش ! 

  

چبزی را که برای ساختنش سال ها تلاش کرده ای

می توانند در یک شب نابود کنند ، 

در هر حال ، تو بساز! 

  

اگر آرامش و خوشبختی

را بیابی

مورد حسد واقع می شوی ، 

در هر حال ، به دنبال خوشبختی باش! 

 
کار خوب امروز تو را ،

اغلب افراد فردا فراموش می کنند ، 

در هر حال ، تو کار خوبت را انجام بده ! 

  

بهترین هایت را به دنیا بده

و این ممکن است هرگز کافی نباشد ، 

 در هر حال ، تو بهترین هایت را به دنیا بده! 

 
می دونی ....

در آخر ،

هر چی بوده بین تو و خداست ، 

در هر حال ، هیچ کدوم بین تو وآنها نبوده!  

 

 

یا حق!!!

امروز من ......

 

  

کجای این جنگل شب  

پنهون میشی خورشیدکم 

پشت کدوم سد سکوت  

پر میکشی چکاوکم 

چرا به من شک میکنی  

من که منم برای تو 

لبریزم از عشق تو و  

سرشارم ازهوای تو

 

   

سلام  

 

امروز از صبح تاااااااااااااااااااااااا همین الان یعنی حدوده ۷ شب مشغوله خونه تکونی بودم  

تعجب نکنید عید نیست اما خون ی ما به جای سالی ماهی یه بار  خونه تکونی می خواد  

الهی سروش زنده باشه و سلامت  از برکت اونه... 

 

خونه تکونی کردیم تا ان شا الله دلمون هم از همه چیزهایی که گذشته بهمون پاک بشه 

 

راستی ببخشید بفرمایید چایی !!! 

 

بذارید یه چیز جالب براتون بگم تا حس یه مادر رو بهتر درک کنید سروش اینجا نیست یعنی الان توی خونه ی خودمون نیست و خوابه و من صدای اسپیکر رو کم کرده بودم بیدار نشه وقتی مادر شدی یه تیکه از وجودته بچت !!!!!

خدا حفظش کنه...... 

 

واای یه مدت داریوش گوش میدم دارم افسرده میشم اما خوشم میاد از این دلتنگی.... 

 

خب ...جونم براتون بگه که جمعه به مناسبت برگشتن داداش سعید از یه سفر طولانی یه مهمونی کوچولو ترتیب دادیم تا شاید یه کم این درگیریها از فرو رفتن مریم در خودشم کم کنه 

خوبه  

نیست به نظرتون؟؟؟؟ 

 

خب دیگه عرضی نیست جز اینکه 

هستیم 

شکر خدا سلامت 

الی شکر هنوز عاشق 

 و امید داریم به خدا 

همونی که می تونه و می دونه!!!!!۰  

  

یا حق!!!!

یا علی.....

 

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد... 

 

باز هم یا علی................ 

 

خدایا مدد از تو ..................

 

یا حق!!!

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                                                                      

راستی چرا؟؟؟ 

 

چرا حرفی که از دهن مردای بیچاره بیرون میاد تا رسیدن به گوش ما صدتا دور و پیچ می خوره؟؟؟؟؟؟ 

 

در موردش بیشتر توضیح میدم 

ان شا الله  

 

چون دارم یه تحقیق کوچولو میکنم

یا حق!!!      

 

                       

 

پشت کدوم بهانه باز پنهان کنم هق هقمو

                                                                  

عشق چیست ؟؟؟؟

عشق

دختری کنجکاو میپرسید:

ایها الناس عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا

آخرش بازی است و بازیچه



مادرش گفت: عشق یعنی رنج

پینه و زخم و تاول کف دست

پدرش گفت: بچه ساکت باش

بی ادب! این به تو نیامده است



رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت: راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت:

عین و شین است و قاف، دیگر هیچ



دلبری گفت: شوخی لوسی است

تاجری گفت: عشق کیلو چند؟

مفلسی گفت: عشق پر کردن

شکم خالی زن و فرزند



شاعری گفت: یک کمی احساس

مثل احساس گل به پروانه

عاشقی گفت: خانمان سوز است

بار سنگین عشق بر شانه



شیخ گفتا:گناه بی بخشش

واعظی گفت: واژه بی معناست

زاهدی گفت: طوق شیطان است

محتسب گفت: منکر عظما ست



قاضی شهر عشق را فرمود

حد هشتاد تازیانه به پشت

جاهلی گفت: عشق را عشق است

پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت



رهگذر گفت: طبل تو خالی است

یعنی آهنگ آن ز دور خوش است

دیگری گفت: از آن بپرهیزید

یعنی از دور کن بر آتش دست



چون که بالا گرفت بحث و جدل

توی آن قیل و قال من دیدم

طفل معصوم با خودش می گفت:

من فقط یک سوال پرسیدم! 

 

 

راستی عشق چیه؟؟؟؟ 

 

 

یا حق!!!

چشم زخم....

سلام 

بی مقدمه 

چقدر به چشم زخم اعتقاد دارید؟؟؟ 

الهی چشم بد از همه ی زندگیها 

از جمله زندگی ما دور  

آمین!!! 

حالا چشمتو درویش کن لطفا  

  

 

یا حق!!!

نامه ای به بابا.....

سلام بابا 

 

امروز می خوام باهات حرف بزنم 

می خوام تمام چیزایی که یادم دادی تا اونجای که ذهنم یاریم کنه مرور کنم 

 

بابا دیشب تا صبح توی خواب باهات حرف میزدم 

 

از مشکلاتم  میگفتم میدونی چرا تو بیداری برات نمیگم؟؟؟  

 

چون می دونم اونقدر دوستم داری که طاقت شنیدن نداری..... 

 

بابا 

 یادته بهم می گفتی مرد باش. نه به جنسیت به همت؟؟؟ 

یادته بهم  می گفتی مرد باش به غیرت؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی اگر کسی توی زندگی خنجر بهت زد تو خنجر رو بیرون بیار فقط بنداز جلو پاش؟؟؟  

گفتی اگر تو هم بزنی فرقی نداری  

شرمنده اش کن 

 

 یادته بهم می گفتی ما اشرف مخلوقاتیم و اگر لازم بود خدا به ما هم چنگ و دندون درنده می داد؟؟ 

خدا به ما فکر داده تا با فکرمون بجنگیم. 

 

 یادته بهم می گفتی  هر جا لازم بود برا یه جمع بزرگ حرف بزنی اصلا خودتو نباز 

به فکر دیگرون فکر نکن و فکر کن همه مجسمه ی گچ و سنگن؟؟؟ 

حرفی که از قبل آماده کردی بگو 

 

 یادته بهم می گفتی  بعضی ها خوسته و نا خواسته می خوان اذیتت کنن تو نذار؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  هر کی بیشتر اذیتت کرد تو بیشتر محبتش کن؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  اگر یه بزرگتر بهت سیلی زد تو برگرد دستشو ببوس؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  اگر کسی دشنام داد فقط نیگاش کن؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  بی حرمتی کرد تو احترامتو بیشتر کن؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  اگر جایی رفتی بالای مجلس نشین که بفرستنت پایین  

خودت پایین بشین تا با احترام ببرنت بالا این صفا داره؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی : 

افتادگی آموز , گر طالب فیضی  

که هرگز نخورد آب زمینی که بلند است؟؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی :

 با بدان کم نشین که صحبت بد  

گر چه پاکی تو را پلید کند  

آفتاب به این بزرگی بین  

لکه ای ابر نا پدید کند؟؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  زن . آقا بالا سر نمی خوا خودش باید روی خودش غیرت داشته باشه؟؟؟ 

 

 یادته بهم می گفتی  من به تو اعتماد دارم مثل یه مرد؟؟؟ 

 

بابا یادته روزایی که صبحهای تعطیلی من رو می بردی سر خاکه بابا بزرگ من و تو تنهایی مردونه؟؟؟  

 می گفتی بشین باهاش حرف بزن  

اول سلام کن  

اون همه ی حرفهاتو میفهمه؟؟؟ 

یادته یادم دادی برا مرده گریه زیاد نکن 

سیاه نپوش 

خودتو نزن  

آزار نده 

اینها به او نمی رسه؟؟ 

خیرات کن 

نماز بخون  

قرآن بخون؟؟؟  

 

 

بابا یادت می یاد من رو با خودت می بردی تو محیط کار 

وقتی داداشام اعتراض میکردن اینجا یه محیط مردونست و جای زن نیست  

میگفتی  

می خوام اینم مرد بالا بیاد و از نزدیک توی اجتماع بگرده؟؟؟  

 

بابا یادته بهم میگفتی هرچی بیشتر توی جامعه باشی کمتر بازی و ضربه می خوری؟؟؟ 

 

بابا یادت میاد وقتی سعید آمده بود خواستگاریم 

چند بار جواب منفی می دادی و من میپرسیدم 

بابا عیبش چیه  

میگفتی  

بابا عیبش بی عیبیشه؟؟؟؟ 

چون می دونستی من دست پرودره ی خودتم و کوتاه نمیام  

خودت یادم داده بودی که برا چیزی که می خوای بجنگ 

پس نمی خواستی روی کسی که من قراره باهاش زندگی کنم عیبی بذاری اگرم تو ذهنت چیزی بود 

چون می دونستی حرف بابا برا مریم سنده و نهادینه ی ذهنش میشه 

نخواستی برا همیشه باهام باشه  

بابا ممنونم که این همه پخته ای! 

 

بابا یادته میگفتی جوونی سرمایه ای بی انتهاست  هدرش نده؟؟؟؟ 

 

بابا یادته روزی که اون تصادف وحشتناک رو کردم توی بیمارستان مامان گریه میکرد و میگفت چقدر گفتم این جاده کار دستمون میده  

تو با خونسردی گفتی سرزنشش نکن حاج خانوم قسمت بوده و مایه ی تجربش!!!! 

ممنون که خیلی مردی بابا... 

 

بابا یادته روزی که سعید یه نوار آورده بود  توی بیمارستان من گوش میدادم و تو  دیدی علاوه بر دعا پر از آهنگهای عاشقونه است فقط نیگام کردی و دیگه هیچ!  

 

بابا هیچ وقت نفهمیدم چرا موقع عقدم گریه کردی ؟؟؟ 

شاید داشتم میرفتم..... 

 

بابا چرا وقتی توی گوش سروش اذان گفتی اشک توی چشمت بود؟؟؟  

چرا وقتی مامان سکته کرده بود گفتی تو الان خودت مامانی فکر بچه ات باش؟؟؟

 

بابا بابا ممنون که هستی  

الهی پاینده باشی 

دوستت دارم 

خدا حفظت کنه 

 

یا حق!!! 

 

 

 

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم.....

 

تردید من از عشق به سعید نیست 

کسی به اصل ه بودن خودش شک نمیکنه 

 

بابا مگر همه وجود من سعید ه ؟؟؟ 

 

منم یه انسانم با هزار تا فکر جور و واجور 

سعید آقا اینقدر به خودت سخت نگیر 

 

 من تورو خواستم  می خواهم  و خواهم خواست 

ان شا الله  

 

بابا از این تیپ مسائل توی زندگی همه ی زن و شو هر ها هست  

فقط حالا ما داریم مو شکافی می کنیم و می نویسیم دلیل نمیشه که ما بد بخت باشیم خدایی نکرده یا کمپانی اختلافات خانوادگی که!! 

قبول دارید ؟؟؟

درست میشه

 

پس به قول خودت سعید خوبم  

فقط

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم...... 

  

در ضمن از    

بهارنارنج و یاس رازقی عزیز  ( خیلی اثر گذار بود  ممنون . بعضی چیزها رو یا د آور کردید که داشتیم فراموش میکردیم.....)

  
عزیز خوبمون < . >  ( ممنون از اینکه ما رو وادار کردی به خودمون فکر کنیم که اصلا چی هستیم و چی می خوایم....)
 
و سانیای گل همراه هیشه وبلاگ ( ممنون که این همه عشق و انرژی مثبت میدی به اینجا گلم...)
 
به خاط این همه لطف و عشق ممنونم.....  
 
 
یا حق!!

تردید یا عشق؟

راستش من هر چی سعی کردم ربط بین ۲ تا پست آخر رو نفهمیدم ! نفهمیدم مریم خانم یک عاشق سینه چاک فداکار دلسوزند یا یک شکست خورده مردد!!   راستی به نظرتون می شه رو نظر چند تا بچه سوسول که تو مهلکه زندگی وارد نشده اند اصلا حساب باز کزد ؟؟ از قدیم می گن خوش بود گر محک تجربه آید به میان - تا سیه روی شود هر که در او غش باشد! بی خیال!

تردید یا؟؟؟؟؟

یه تنهایی کشنده !!!!!

تردیدی برای همه لحظات 

خدا کنه نباشه که.... 

بی خیال..............