مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

پسرکم یک ساله شد 

و 

من 

در دلم!!! خوشحالم. 

تمام.

یه نفس !!!

فکرش را هم نمی کنی که حتی یک نفس هم زیاد باشد 

شاید همین یک نفس فاصله هم نفست را بند بیاورد !!!! 

گاش باشی  

تا همیشه 

تا هستم باش 

به پسرک هم گفتم  

که یک نفس هم زیاد است  

زیاد....

فرشید و جهانگیر

1) فرشید خواست و یک قدم راه رفت 

این رو به او صمیمانه تبریک می گم 

دیر نیست روزی که راحت راه خواهد رفت  

با دیدن عزم راسخش به این قضیه باور دارم 

فرشید شاهد مثال ( خواستن توانستن است) خواهد شد و بر رویاهایش جامه ی تحقق خواهد پوشاند .....  

به او می بالم و اگر عمری باقی باشد در هر اجتماعی که بر آن نفوذ دارم ، او و پایداریهایش را به عنوان الگو مطرح خواهم کرد.

انشالله  

2) از جمع آنها کسی در شادی ما شرکت نکرد 

شاید آنگونه که به آنها دلبسته ایم دوستمان ندارند! 

این احمقانه ترین برداشت ممکن است !  

هنوز که هنوز است گاهی به یاد جهانگیر می افتم و بغض سخت گلویم را می فشارد 

اما زندگی ، خودش را با همه ی داشته هایش به ما تحمیل خواهد کردمجبوریم با آن کنار بیاییم 

مرگ هم مثل تولد ، ازدواج و طلاق ضلعی از مربع زندگیست ! که باید باورش داشت و با آن کنار آمد! 

 صحنه ی شوخیها ، سفرها ، همراهیها ، شادیها و .............. خیلی راحت اشک را همخانه ی مژگانم می کند! 

خدایا جهانگیر عزیز را بیامرز!

تولد سینا

امروز اولین سالروز تولد سینا جونه!  بهش تبریک می گم . امیدوارم صد و بیست ساله ی با عزت شه ! ( انشالله)

بمیرم بچه م برعکس امروز بدجور مریض شد و اولین آمپول زندگیشو زد!  

خودم هم درگیر مدرسه و این هفته اولین بار می رم کلاس!

پاییز جهنمی

پاییز به رنگ آتیش ، همیشه برام یه جلوه ی مقدس و دوست داشتنی داشته.... 

اما این پاییز خیلی داره به من فشار می آره 

به خاطر کسایی که دیگه منو نمی فهمن 

دستهای یاری که به دیگه به سویم دراز نمی شه 

سیل تهمتهایی که به من روونه شده 

تقاضای نابجای اطرافیان و .......................... 

همه داره له لهم می کنه 

نه روحیه ای - نه اعصابی - نه امیدی 

هم کلاسهای تدریسم این هفته غیبت خوردم  

و هم کلاسهای دانشگاهم !! 

 خیلی فشار رومه - خیلیییییییییییی

فصل من....

میون این همه درگیری های روزانه 

 به سرعت باد با دوتا وروجکهای شیطون 

 خودتو به کافی نت میرسونی !!!

 

و می نویسی : هستم  

پر از مشغله  

و خوشحالم به خاطر همه چیز الهی شکر  

صدای پای پاییز مستم میکنه  

دوستت دارم فصل من! 

 

راستی نوشت :: مرد خوبم  تبریک مرا شاید خیلی دیر بپذیر ..موفقیتت آرزوی قلبیم است ...

اولین سروش

امروز سینا برای اولین بار سروش گفت

و سروش برای اولین بار به مدرسه رفت


خیلیها پشت مرا خالی کردند

خیلیها که احساس کردند که من به جایی رسیده ام ( که نرسیده ام) و از گوشت و پوست و خون من هستند همه جوره دست حمایت از سر من برداشتند - انبار رو به باد که نه ولی ................. فروشنده های ی خبره ام رفتند - اجاره ی انبار ول شد ............  دانشگاه من - مدرسه ی سروش - تغییر مدیر مدرسه و سختگیری برای حضور در کلاس و ..............  هزینه های تهیه ی وسایل و رهن خانه و ..............

خدایا خیلی فشار رومه ، کمکم کن

و محتاج نامرد عیاشم نکن!

الهی آمین

تنها رازی که نباید به همسرتان بگویید!

عده ای از زوج ها بر این باورند همه چیز را باید با همسرشان در میان بگذارند و از هر اتفاقی رخ داد آنها را باخبر کنند اما پژوهش های جدید نشان می دهد جر و بحث ها و مشاجره های خانوادگی که در خانواده های دو طرف اتفاق می افتد دانستن آنها برای همسرتان ضروری نیست زیرا باعث تغییر ارتباط عاطفی و روانی شخص با خانواده طرف همسرش می شود.

گفتنی است دانشمندان با مطالعه روی زندگی 1700 زوج جوان دریافتند زوج هایی که در تمام مسائل همدیگر را آگاه می کنند گاهی دو طرف مشاوره های غلط و نا به جایی به یک دیگر می دهند که اوضاع زندگی را به هم ریخته و به باطل می کشاند.

از این رو همسرتان را در جریان مسائل جزئی و مشاجره های خانوادگی که در خانواده تان اتفاق می افتد تا جایی که لازم نیست در جریان نگذارید و برای این امر به یک مشاور و روان شناس مراجعه کنید.