مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

دعا کنید....

تورو خدا سعیدم رو دعا کنید امشب اونقدر حالش گرفته بود که حتی حوصله من رو هم نداشت........برامون دعا کنید ..کلی دلم گرفت کلی گریه کردم چون اولین با ربود که سعیدم دوست نداشت با من حرف بزنه ...یا حق
نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 23:48

سلام از آشنلیی با وبلاگ عاشقانه اتان خوشحال شدم. هیچ تلاشی ستودنی تر از تلاش برای رسیدن به عشق نیست. . . امیدوارم موفق باشید..

اکسیر چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:08 http://exir.blogspot.com

سلام. ای بابا... این خوب میشه، اون یکی حالش بد میشه! باز اون خوب میشه، این یکی خراب میشه! با هم مسابقه گذاشتین شما دو تا؟ ؛) ایشالا که خوب و خوش باشین :)

هیچکس ونفس چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 13:47 http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
به سلامتی مثل اینکه حالت خوب شده مریم.خیلی خوشحالیم.امیدواریم سعید هم حالش بهتر بشه.

سبا چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 15:43 http://www.saba1983.persianblog.com

سلام مریم جون ... خوشحالم که خوبی .... به سعید حق بده این مدت خیلی بهش سخت گذشته .... ولی حالا که تو خوبی اون هم خوب میشه .....

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 20:08

من برای اولین باریست که وبلاگ شما را می خوانم و در حال گوش کردن به آهنگ مرگ ۳۰یاوش هستم.و در نتیجه عشق شما آقا سعید تاثیر بسیار عمیقی در من داشت.

با تشکر از این که عشقت رو بیان کردید
محمد

سعید پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 18:39 http://eshghakhiyali.persianblog.com

سلام دوست عزیزم می خوام یه واقعیت بهت بگم یعنی چه طوری بگم سعید جان منو تو خیلی سر نوشتمون به هم نزدیک البته امیدوارم آخرش مثل من نشه می دونی شاید باور نکی ولی با خوندن مطالبت که قسم می خورم همشو خوندم اشک تمام صورتمو گرفت و خاطره بدمو به یادم آورد سعید جان از غذا من هم عاشق دختری بزرگ تر از خودم پول دار تر از خودم و از غذا اسم او هم مریم بودسعید جان ما عشقی داشتیم که تو دنیا مثل اون نبود خیلی همو دوست داشتیم میدونی ما ۴ سال با هم دوست بودیم ولی امان از خانواده ها که عشقمونو نادیده گرفتن جریانش زیاده ولی من یه توصیه به مریم می کنو مطمئن باش بعد از رفتن که امیدوارم نرید پشیمون می شید و وقتی رفتید دیگه راه بر گشت وجود نداره سعید خیلی دوستت دارم
دوستی یک اتفاق است و جدایی یک قانون ، پس به

دوستی دل مبند چرا که قانون اجرا خواهد شد.

زندگی آبراهه ای است به نام وفا ، می ریزد به

جویی به نام صفا ، می رود به رودی به نام عشق

،می رسد به دریایی به نام وداع

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 27 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 19:27

سلام ایشالا که زود خوب شه منو لوسی هم دعا میکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد