مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

غیبت صغری

شلوغم 

شاید بیشتر از ظرفیتم !


سپاس از آقای خانه اما 

بار اصلی به دوش خودمه 

باید بتونم .انجامش بدم .


مدتی نیستم .مگر واجبی برای ثبت در دفتر خاطرات باشد 

تا اطلاع ثانوی تحویل به آقای خانه

اصلا در دنیای مجازی نیستم 



راستی 

یه دیالوگ معروف داخل کارتن سیندرلار دخترک به موشها می گفت 


اگر نامادری بدجنسم همه چیز رو بگیره ،امید و رویاهای خوب رو نمیتونه بگیره ....راستی که چقدر بعضی آدمها در  واقعیت شبیهند به «نامادری سیندرلا» ..و آخر قصه ........



آخرین کلام قبل از غیبت صغری :


دلم تنگه برای هوای شیراز،خیابان عشاق با سنگفرشهای باران خورده

 ،نم نم باران ،حال و هوای عشق ،نرگس های باران خورده  ی جلوی گلفروشی چهار راه نارون....دسته گلهای زیبا ...و خلاصه هر چیز که بوی کهنگی بدهد....اصلا برای شیرینی  فروشی کنار خانه ...سفارش یک کیک با جزییات که بوی خوبی بدهد از احساس ....احساس را چون شراب ناب شیراز باید نگه داشت تا جا بیافتد ...بیشتر از شراب هفت ساله  تا عطرش مستت کند تا بینهایت......



 






نظرات 4 + ارسال نظر
یه نفر همین حوالی پنج‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1401 ساعت 14:43

چه بد وقت تصمیم گرفتید ننویسید

حسین جمعه 9 دی‌ماه سال 1401 ساعت 02:33

یه جوری از شیراز گفتی دلم رفت ،پرچمش بالاست

حسین جمعه 9 دی‌ماه سال 1401 ساعت 10:46

چنان از شیراز گفتید که دلم رفت پرچمش خیلی بالاست

Ashena شنبه 10 دی‌ماه سال 1401 ساعت 22:29

تو هنوزم فکر میکنی خیلی هستی و محور جهانی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد