مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

جنگ...

ظاهرا امشب استارت جدی یه جنگ خورده شده،

با دغاع از حریم و کران میهنم موافقم، 

اما با جنگ افکنی، خیر! 

من دگر 

جز تو 

از هیچکس 

نشانه نمی‌خواهم.......




عکسهایت را به مرور خاطرات خوش 

ورق میزنم 

و 

چقدر دلتنگم .....



آخر هفته های شهری با برج آزادی!









۱۴۰۲

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

راستی 


می شود لطفا چایم را با عطرت هم بزنی؟؟





این مطلب برگرفته از جمعه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۰ از همین وبلاگه....بابا دیگه نیست!

خسته ام از شنیدن صدا و دیدن صورت

ماه عزیزانم

از ویدیو، عکس و تماسهای تصویری


دلم میخواد عطرشون رو هورت بکشم

عطر حضورشون کنارم رو

بشینم روی کاناپه و با لبخند بگم

چایم را با عطرت هم بزن....... ♥ 


لبخند زیبا رو از نزدیک ببینم 

و از گرمای حضورشون گرم بشم



#جمعه های............ 


باید الان به بابا زنگ بزنم.صورت ماهشو ببینم... ♥ ♥ ♥ 


سلام از شنبه ای که 

سال ۱۴۰۳ آغاز شد....


فرصتی باشه از سال گذشته خواهم نوشت .....


سفر

رامسر

لاهیجان

انزلی

تالاب

قایق

رامسر نمدار...

من برای آخرین بار دلم میخواهد

عاشقت باشم و دیدار دلم میخواهد

دلم میخواهد

در تو زندانم و حبس تو کشیدن دارد

با من حرف آزادی نزن دار دلم میخواهد

سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر

با تو یک رامسر نمدار دلم میخواهد

میل هم صحبتی با هیچکسم نیست امشب

ایهاالناس فقط یار دلم میخواهد

سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر

با تو یک رامسر نمدار دلم میخواهد

میل هم صحبتی با هیچکسم نیست امشب

ایهاالناس فقط یار دلم میخواهد

آرزویم همه این که عاشقم باشی بود

قصد چشمان تو انگار فروپاشی بود

آمدم ساحل و دریا بکشم اما‌ داد

چشم تو بکرترین سوژه ی نقاشی بود

سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر

با تو یک رامسر نمدار دلم میخواهد

میل هم صحبتی با هیچکسم نیست امشب

ایهاالناس فقط یار دلم میخواهد

سفری بی چمدان منتظر ماست چقدر

با تو یک رامسر نمدار دلم میخواهد

میل هم صحبتی با هیچکسم نیست امشب

ایهاالناس فقط یار دلم میخواهد

دخترک گل فروش...


در جهان موازی این روزهایم 

شاید 

دخترکی گل فروش باشم 

که 

هر روز با عشق و علاقه 

دسته گلهای زیبایی تقدیم 

کسانی می‌کنم که 

روی آن بنویسند


«تقدیم با عشق ....»



شاید جهان زمانی برای تحقق یک رویا به ما ندهد!