ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
سلام . اول عید همه مبارک . بعد هم که الان دارم از خونه ی مریم اینها می آیم . خیلی خوب تحویل گرفتند خدا رو شکر. ولی من اصلا مریم رو ندیدم !یعنی روم نمی شد نیگاش کنم تو این حالت !کلی سوال پیچم کردند . باید ببینیم بعدا چی می شه قراره بیستم جواب بدن . انشالله که جوابشون به مصلحت ماست . ممنونم از همه ی مهربانانی که گوشه ی دلهای بزرگشون یه کم دغدغه هم برای ما کنار گذاشتند . یا علی
امروز رسما به دانشگاه اعلام کردم دیگه اونجا نمی رم . وقتی چند ساعت قبل درباره وضعیت کاری با مریم صحبت می کردم گریه م گرفت و اشک ریختم و مریم هم به همچنین . ما زندگیمونو دوست داریم .... یا خدا .... خودت کمک کن ! بچه ها دعا کنید
اهل شیرازم ای روزگارم بد نیست
پسری دارم گل
شوهری زان بهتر
مادر ی دارم من پر ه از عطر بهشت......
پدری دارم من که برایم بنوشت
دفتری از گل یاس
تا کنم پیشه ی خود درس افتادگی و مهر و وفا!!!
هاهاها....
سه شنبه 15 بهمن ماه سال 1387 ] [ 3:11 PM ] [ مریم و سعید ] [ نظرات (1) ]
وقتی هوا بارونیه من از حس عاشقی دیوونه ام
الهی همتون تجربه کنید....
بابا
نمی دونی چقدر دوستت دارم
به خاطر اراده ای که توی وجودم کاشتی
دوستت دارم مظهر اراده و استواری ........