یادآوری سیزده سال قبل..‌‌.

یکشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1382 در ساعت 14:42

ببینید من علی رغم همه مشکلاتی که پیش روی ما هست می دونم که اگر ما ( من و مریم )واقعا بخوایم با هم زندگی کنیم این کار انشالله میشه . اما یه دغدغه خاطر مهم این روزای م اینه که نکنه من و مریم یه موقع از میزان لازم گذشت و فداکاری و فهم و ... برخوردار نباشیم؟ ما می دونیم که زندگی فقط احساس نیست و برای گذر ار پیچ و خمهای زندگی باید از خیلی چیزا گذشت و از جون مایه گذاشت .اما نمی دونیم مرد عمل هستیم یا نه؟؟؟؟

سال نو

سال نو امسال متفاوت بود.

امیدوارم خیر باشد...

...

خدایا حلقه ی گمشده ی زنحیر زتدگیم

آرامش

است....یارب مددی...خدایا حال مارا به بهترین احوال نیکو گردان......

بگذرد....

خاتونم

اروم

باش

میگذره

و 

چون میگذرد غمی نیست......

این نیز بگذرد......

.....

روزهای پایانی سال

بدو بدو

شلوغی

و من 

........

زندگی....

۱.‌زندگی خیلی ساده و در عین حال پیچیده ست و بی تردید هر نیرویی بفرستیم ،بازخورد خواهد داشت. هیچ کاری ، حرکتی ،  فکری و حرفی بی اثر نیست.

۲. گاهی لازم هست بشکنیم تا از نو ساخته شویم. به این شکستن نباید عادت کنیم و در آن بمانیم.

۳. برای داشتن و حفظ کردن هر چیزی باید  هزینه کرد. این هزینه می‌تواند گذشتن از خیلی چیزها مثل خودخواهی ، هوس ، غرور ،  لجاجت ، بی مسئولیتی و .... باشد.

۴. در روزهای عادی و دارندگی و سرخوشی همه خوبند. گل می گویند و گل می شنوند ، اما اصالتها ، صداقتها ، مردانگیها و سازگاریها وقتی جلوه می کند که چیزی برخلاف میل رخ بدهد و  کمبودها پدیدار شوند و  فشار به جایی از زندگی وارد شود .....

۵. چکیده ی راز ماندگاری زندگی‌ ، گذشت است و کوتاه آمدن و بستن چشم بر خیلی مسائل...... این توانمندی به سادگی‌ به دست نمی آید.‌ سخت سخت سخت است..... تحمل بالا  و تمرین مداوم و عزم راسخ می خواهد.

۶. بدون شک می توان از  هر زندگی  فضایی از مشکلات غیرقابل تحمل و لاینحل برای خود تصویر کرد و یا با درک واقعی به داشته های آن عشق ورزید و البته خیلی جاها مدارا کرد..‌..

۷. شعور و فهم چیز خیلی خوبیست. اگر‌فکر‌کنیم‌ خیلی با شعوریم  ، یعنی راه را بر بهتر شدن حال و روزمان ‌می‌ بندیم.

۸. سعی کنیم چیزهایی را که امروز مطلوب و زیبا می‌پنداریم ، با ماندن در مشکلات کوچک ، روزی برایمان زشت نشوند....

دیدار ....

امروز

به همت و  تدبیر آقای خانه

با تقریبا شخص دوم این مملکت

دیدار کردم.

به فاصله ی دو قدمی این شخص 

ایستلده بودم

فرصت را غنیمت شمردم و خوب به او خیره شدم

خستگی و بی رمقی را در صورتش دیدم.

و خوب دیدم که جنس مونث بیشتر از جاه و مقام

ثروت و شهرت

به آرامش نیازمند است...

خدایم ارامشی عطا فرما...

یا حق.

عاقا !!جان. کوک نسیت :-[

یه موقع چشم باز میکنی و میبینی

تمام بدنت اول عمر

پپپپپپر شده از دردهای عضلانی

دردهایی که هیچ نسبتی با

عدد شناسنامه ات ندارند!!!!

و میفهمی

که وقتی عزیزانت تذکر میدادند که عزیزکم

نحوه ی زتدگی تو یا به قول اونطرف ابی ها

لایف استایل

زندگی تو خرابه...کوک نیست

یعنی چه!!!

کاش همه چیز را به موقع بفهمیم

نه زود....نه دیر!!!

یا حق.

ماه آخر زمستان

خدای را شکر روزهای پربارانی را پشت سر گذاشتیم!

زمستان در سرازیری افتاده و بهار در انتظار اجازه ی ورود است.

سخت ترین روزهای مالی زندگی‌من است....

فقط همین