ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
این مدت
به یاری خدا
کلی کارهای به تاخیر افتاده انجام شد
اهداف خوبی استارت خورد
مدتی از زمان صرف مهمونی بازی شد
ذهنم ریفرش شد برای آغازهای بهتر انشالله
و
با سپاس از آقای خانه
شاید
این موجهای سینوسی نشانه ی زنده بودن است .
خدایم سپاس که هستی .
من برگشتم
فعلا فقط گرد و غبار روبی میکنم اینجا رو
آقایون وقتی نیستی خونه رو به هم می ریزن
یه تغییر دکور میدم تا بعد....
تا دقایقی دیگه وارد سال 2023 میشیم.
بر همه ی مسیحیان و کسانی که در سرزمینهایی هستند که سالشون میلادی هست مبارک باشه.
من الان یک درصد هم احتمال نمی دم ظرف ده سال آینده به کشوری خارجی مهاجرت کنم. چون خودمو میشناسم.....
اما باید دید روزگار چه خوابی برامون دیده...
شلوغم
شاید بیشتر از ظرفیتم !
سپاس از آقای خانه اما
بار اصلی به دوش خودمه
باید بتونم .انجامش بدم .
مدتی نیستم .مگر واجبی برای ثبت در دفتر خاطرات باشد
تا اطلاع ثانوی تحویل به آقای خانه
اصلا در دنیای مجازی نیستم
راستی
یه دیالوگ معروف داخل کارتن سیندرلار دخترک به موشها می گفت
اگر نامادری بدجنسم همه چیز رو بگیره ،امید و رویاهای خوب رو نمیتونه بگیره ....راستی که چقدر بعضی آدمها در واقعیت شبیهند به «نامادری سیندرلا» ..و آخر قصه ........
آخرین کلام قبل از غیبت صغری :
دلم تنگه برای هوای شیراز،خیابان عشاق با سنگفرشهای باران خورده
،نم نم باران ،حال و هوای عشق ،نرگس های باران خورده ی جلوی گلفروشی چهار راه نارون....دسته گلهای زیبا ...و خلاصه هر چیز که بوی کهنگی بدهد....اصلا برای شیرینی فروشی کنار خانه ...سفارش یک کیک با جزییات که بوی خوبی بدهد از احساس ....احساس را چون شراب ناب شیراز باید نگه داشت تا جا بیافتد ...بیشتر از شراب هفت ساله تا عطرش مستت کند تا بینهایت......
در کلاس درس داریم چهره ای! آقا امیر
گفته استاد او شود روزی وکیل و یا وزیر
هست او یک چهره ی مرد سراسر معرفت
مهربان، خوش ذات هست و با وفا و بی نظیر
درسخوان و کاردان و با مرام و اهل دل
می کند با مهربانی ، دوستان را او اسیر
او غلامی نام، اما بی گمان آقا ترین
حرفها و نکته هایش جذب جان و دلپذیر
الاسف اقا محمد چون مجرد مانده است
گاه خفته مانده و وقت غذایش گشته دیر
گاه برخی نکته ها پرواز کرده از سرش
گاه گاهی لاجرم بی حوصله ایراد گیر
الغرض فردی چنین اهل جمالات و کمال
چهره اش برنا و در دریای تجارب گشته پیر
نسل زد را کرده با نسل کهن تلفیق او
در توان و منطق و درس و مباحث چشمگیر
رو به قم باید کند تا همسری یابد قمی
تا شود آن شیرزن همراه و همگام امیر
گفت استادم برایش دست را بالا زنم
الغرض من حاضرم در خدمتی این سان خطیر
حال ما
خوب نیست
اما
بسه دیگه....
از امید،نور،عشق
و روزهای خوب بگیم
اندکی حال خوب،انرژی مثبت .
من به این ایمان دارم که
خدا ،من میگم تو بنویس....
خوب بگیم تا خوب بنویسه
بسه گله ،شکایت ،ناامیدی.....
خدایم مددی.....
پسرک قصه ی ما یه مدت هر رووز از اخبار میگفت ،می نالید و نا امید بود ،ازش خواستم نیمه ی پر رو ببینه ....امیدوار باشه و دیگه از غم نگه....انرژی مثبت بفرسته به کائنات ..نتیجه:.حال خودش بهتر شد ....