ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گریه کردم
بلند بلند
حق حق
خواستم باشی
دلت برام شور بزنه
دلت واسم بتپه
نگاهم کنی و بگی نیگا رنگت......
لبات خشک شده
مرگ من پاشو یه چیزی بخور
دردت به جوونم.......
خودتو ناراحت نکن
دنیا محل گذره مادر
تو تازه اول کارته
کووووو تا این بچه ها رو به سر و سامون برسونی
فکر خودت باش
...................
چشمام از اشک نمی بینه..............
کاش همه ی دردای تو به جونم شده بود
مامان خودت کمکم کن دوریت داره از پا درم میاره عزیزترینم......
دلم تنگته
دلم تنگته.......
عکستو توی بغلم گرفتم.....زار زار گریه کردم...هنوز بوی تنت توی مشامم هست مامان......
مامان این روزها بیشتر از هر زمان دیگه
دلتنگتم.....
بد جوری دلم برات تنگه
هرشب قبل از خواب گریه نمکنم و صبح با بغض بیدار میشم
مامان ای کاش مثل همه ی زنهای دیگه بودی
همه ی زنهای این زمان که ما هم ازت یاد گرفته بودیم
خود خواهی و به خودمون فکر کردن رو
مامان سر دوراهیم
ای کاش یه کم ........
مامان دلم واسه بابا میسوزه
میدونم خودتم بیشتر از همه به فکرشی
اما
ما مان
من دخترم.....
اونم دختر کو چولوی لوس کرده ی تو
آخه چطوری!؟
مامان کمکم کن
دلم تنگته.........
یک فراموشی مسیرم را عوض کرد
به فال نیک گرفتم...
چون به او ایمان دارم
حوا سش همیشه به منه.....
پ.ن : ساختن ذهنی که چند سال شکل گرفته باز هم تک تک و سلول سلول سخته اما محال نیست ...زیرا من یک زنم !
گاهی من نیستم
این مریم نیست
که همه ی اآچه اندوخته را به تلنگری به باد میدهد
خدایا این لحظه ها و این ساعتها در زندگیم دیگر مباد.....
یا حق!
گاهی
فصلی از زندگی
برگی از دفتر زندگی
هست
که
باید
خودتو بریزی
بکوبونی
زمین کنی
خاک کنی
و از نو آجر آجر
خشت خشت
سلول سلول
بسازی
و من در آغاز این فصلم
فصلی نو از زندگی
بساز و بساز
از نو خودت را بساز
و من به توانایییهایت ایمان دارم
من به تو ایمان دارم
مریم ،،،چون تو یک زنی!