ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دلتنگی ام سخت شده، پیله شده
هر چی نادیده می گیرم
پیله تره، سخت تره.......
دلتنگی خیلییی خ. ر است......
با صدای
سیاوش قمیشی
خیلیییی خاطره داریم
خدایا خودت حفطش کن
# آتش سوزی
# لس انجلس امریکا
زمان:
روز پدر
ساعت ۶ عصر
موقعیت:
دلم واسه بابام یه ذره شده
حتی یه فاتحه سر خاکش....
آقای خانه: چند روز بچه ها تعطیلند، من اینجا کار دارم، امشب ساعت ۱۲ واست بلیط بگیرم بری و برگردی؟
دو دقیقه تأمل، نه نمیرم!
تعحب صورتش رو با لبخند می پوشونه.....
دل موجود عجیبیست، گاهی پر می دهد گاه زنجیر به پا...
دیگه دلم به رفتن نیست،..
انگار خیلی چیزها عوض شده که دوستشون ندارم ....
صدای زنگ تلفن »
_سلام بابا خوبید؟
سلام شماها خوبید ،زنگ زدم احوالتون روبپرسم چند روزه ازت بی خبرم
_ ببخشید خیلی شلوغم بابا ،دیشب تماس گرفتم جواب ندادید ...
زود خوابیدم ،حتما خواب بودم (تعجب بی صدای من)
کلی حرف ،احوال پرسی،نصیحت ،خاطره .....
بعدش میگه
پریروز حالم به هم خورد
_چرا؟چی شده؟
یه نیم ساعتی رفتم و برگشتم
_چی ؟کجا؟
(خیلی عادی)میگن اون دنیا
_بغض میکنم چرا؟چی شد؟
بیهوش بودم ،همسایه سوپروایزر, بیمارستانه پرستارم رفته خبر کرده
اومده ،بعد اورژانس،بچه ها، رفتم بیمارستان ،یه شب خوابیدم ..
من اشک امان حرف زدنم نمیده ...
هستی بابا؟
-بله گوش میدم ...خب حالا خوبید؟
خیلی خوبم الهی شکر!
توی دلم هزاااار بار قربونت میرم
قربون انرژی مثبت
حال خوب
غرور
و وجودت بابا
بلایی بود و گذشت بابا از خودت بگو ..
-قربونتون برم بابا ...مراقب باشید و دیگه صدای گریم بلند میشه ...
نکن بابا چیزی نشده ،خوب نیست! گریه ی بی جا!
بازم قربون انرژی خوبت میرم
صورتمو پاک میکنم .....
ادامه ی صحبت ...
دلم پر میکشه شیراز ...کنارت
دوستت دارم وجودم ،باش تا بمونم ،لطفا....
آقای خانه منو صدا زد و یکی از
آشناهاشو بهم در فضای مجازی
معرفی کرد و نشون داد
و با تعجب می گفت
باورم نمیشه این همون آدمه، آخه چطور ممکنه؟
گفتم حتما این شخص به جایی رسیده که
ذوب شده
تموم شده
و در قالبی دیگه به زندگی برگشته....
نگاهی کرد و هیچی نگفت
یه جور عمیقی فکر می کرد
برای خودم ملموس بود
برای آقای خانه نمی دانم......
آیا تو هم گاهی به این دمای ذوب رسیده ای؟ فکر کن.....
بر اصل و نسب بالی
ای اصل و نسب خالی.....
بعضی آدمها نه صبر و نه درایت بزرگی را دا ن و نه شعور لذت از داشته ها....
زمستونِ خدا؛ سرده، دمش گرم…●♪♫
زمینوُ مثلِ یخ کرده، دمش گرم…●♪♫
زمستونِ خدا؛ سرده، دمش گرم…●♪♫
زمینوُ مثلِ یخ کرده، دمش گرم…●♪♫
دمِ گرمِ کسی نیست؛ توی این شهر●♪♫
اون عاشقی که ولگرده؛ دمش گرم!●♪♫
اون عاشقی که ولگرده؛ دمش گرم!●♪♫
دوباره؛ من، غرورم رو شکستم…●♪♫
نخوردم چیزی؛ امّا مستِ مستم!●♪♫
خداوندا! الهی! نَه نگه؛ که….●♪♫
میشم بدتر؛ از این کسی که هستم!●♪♫
میشم بدتر؛ از این کسی که هستم!●♪♫
زمستونِ خدا؛ هوا چه سرده!●♪♫
می ترسم؛ دیگه یارم، برنگرده…●♪♫
زمستونِ خدا؛ هوا چه سرده!●♪♫
می ترسم؛ دیگه یارم، برنگرده…●♪♫
دلم؛ دل دیگه نیست… خونه ی درده…●♪