ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
انسانهایی هستند در زندگی
از جنس انسانیت
با عطر بهشت
که باید بابت وجودشان
هر لحظه سجده ی شکر به جای آورد ........
مثل بابا و ........
پ .ن ...امشب از اون شباست که دوست دارم با یه کوله برم مهرآباد
به سمت ولایت......بشینم حرف بزنم و حرف بزنم .....با همون حال و هوا......
خدای را شکر دیشب صحیح و سالم از سفر مشهد برگشتیم.
توی این شهر بی در و دروازه به کسی اعتماد نداشتم کمکی ام باشه
اما
اتفاقاتی ردیف شد که
باید یه نیروی کمکی از شرکت می گرفتم ....
از صبح تا نزدیکیهای غروب یه بند چرخیدیم
وقت رفتن فقط دوست داشتم بره
تا بی رمق با یه فنجون چای ولوو بشم کنج کاناپه...
که
ازم چند قلم آرایشی خواست!! که
من اصلا نداشتم
واقعا نداشتم چون اهل اینچنین ارایشهای غلیظ
سالی یک الی دو بار دیدن
دلتنگ
و
دلتنگ
نگهم میدارد
اما
حتما از من ،مریمی قوی تر خواهد ساخت !!
امروز
درست یکسال از هجرتمان به
این شهر که حالا سعی دارم
باهاش مهربونتر باشم
اگر
خودش چموش نباشه....
میگذره.......