ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خدایا آن گاه که هیولای کینه و نظرتنگی و نفرت ، مرا مادرانه در بر می گیرد ، چشمهایم را بارانی مهرت کن تا سیل عاطفه بدیها را از ذهن و قلبم بشوید..........
مانده ام سخت عجب در کارت!!!
مستی به شکستن سبویی بند است
هستی به بریدن گلویی بند است
گیسو مفشان ،توبه ی ما را مشکن
چون توبه ی عاشقان به مویی بند است ..!
از غیر تو بی نیاز کردند مرا
با عشق تو هم تراز کردند مرا
تا فاش شود فقط تو در قلب منی
جراحی قلب باز کردند مرا ...!
خورده است ولی غیر ارادی خورده است
از شدت غم ز فرط شادی خورده است
افتاده زمین و بر نمی خیزد ..وای
این تاک گمان کنم زیادی خورده است ...!
باید... | |
باید این زمستان را بهار کنم باید این یخها آب شوند خسته ام خسته ام از این همه ... از این بی خبری از خودم! ار این یخ!!!! دلم شور می خواهد نشاط می خواهد دلم می خواهد همه چیز عوض شود همه چیز نو شود وسایل انگیزه ها روابط حتی من من ... اما آدمها نو نشوند! دلم از نو شدن آدمها میگیرد ...... همه چیز بوی کهنگی گرفته بوی نم !! می دهد بوی دم بوی نم دلم یه هم می خورد از این همه کهنگی ار این همه رخوت
یابد تصمیمات تازه ای اتخاذ کرد باید تحولات تازه ای ایجاد کرد و خود را اورا مارا رهانید ! ار این همه یک نواختی دلم نمی خواهد کسی هیچ کس!! ار مکنونات قلبیم آگاه شود دلم می گیرد از بی پروایی از رسوایی!!
هذیان می گویم! اما اینها تراوشهای یک ذهن خسته است خسته ! خسته از روزمرگی خسته از رخوت
خدایا مددی!!
انقلابی یابد یکه و تنها! |