مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

خاطره بازی.... بابا کاش بودی..... برداشته شده از آرشیو......

صدای زنگ تلفن »


_سلام بابا خوبید؟

سلام شماها خوبید ،زنگ زدم احوالتون رو‌بپرسم چند روزه ازت بی خبرم 

_ ببخشید خیلی شلوغم بابا ،دیشب تماس گرفتم جواب ندادید ...

زود خوابیدم ،حتما خواب بودم (تعجب بی صدای من)


کلی حرف ،احوال پرسی،نصیحت ،خاطره .....


بعدش میگه 

پریروز حالم به هم خورد 

_چرا؟چی شده؟

یه نیم ساعتی رفتم و برگشتم 

_چی ؟کجا؟

(خیلی عادی)میگن اون دنیا 

_بغض میکنم چرا؟چی شد؟

بیهوش بودم ،همسایه سوپروایزر, بیمارستانه پرستارم  رفته خبر کرده 

اومده ،بعد اورژانس،بچه ها، رفتم بیمارستان ،یه شب خوابیدم ..


من اشک امان حرف زدنم نمیده ...


هستی بابا؟

-بله گوش میدم ...خب حالا خوبید؟

خیلی خوبم الهی شکر!


توی دلم هزاااار بار قربونت میرم 

قربون انرژی مثبت 

حال خوب 

غرور 

و وجودت بابا 


بلایی بود و گذشت بابا از خودت بگو ..

-قربونتون برم بابا ...مراقب باشید و دیگه صدای گریم بلند میشه ...

نکن بابا چیزی نشده ،خوب نیست! گریه ی بی جا! 


بازم قربون انرژی خوبت میرم 

صورتمو پاک میکنم .....

ادامه ی صحبت ...


دلم پر میکشه شیراز ...کنارت 

دوستت دارم وجودم ،باش تا بمونم ،لطفا....


نظرات 2 + ارسال نظر
ربولی حسن کور یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1403 ساعت 00:01 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
این پست را یادمه
یادشون گرامی

سپاس از شما دکتر... یاد رفتگان شما هم گرامی باد.....

ماهش یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1403 ساعت 13:22 http://badeyedel.blogsky.com

خدا رحمتشون کنه روحشون شاد

سپاس از لطف شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد