من به اینجا بارها سرزدم . اما نمی خواستم باز هم نا متعادل بودن رابطمونو اینجا نشون بدم . یه لحظه قربون صدقه و و ان یکاد به خاط عشقمون خوندن و لحظه ای بعد هم به بدترین مسائل متهم کردن! مریمی که به خاطر درگیری با دوستش به پر و پای من می پیچه و سعی می کنه از من یه آدم بدکاره (ببخشید ) بسازه فرداها که من برا پیشبرد زندگیم شب و روز باید تلاش کنم چی میخاد بگه اونم با دخالتهای خونواده پر ادعاش ؟؟؟؟؟؟ من حق دارم وقتی ................ بی خیال ........ اما اگه قرار باشه هر وقت به خاطر رفتار بد اون باهاش صحبت نکنی به مسائل بد متهم شی اونم با شرایط ما زندگی چی میشه؟؟؟؟ دغدغه من این روزا بیشتر حل مشکلات به خصوص مسئله سن هست ولی مریم با کوچکترین مشکل شروع می کنه به تهمت زنی و گیردادنای بی مورد اونم به من با اون وضعیت مشخص !!! هه !بی خیال ! فقط بچه ها دعا کنید خدا نذاره اشتباه کنیم. بهتره سکوت کنم فعلا یا خدا....
شنبه 18 تیرماه سال 1384 ساعت 08:02
دوستان.......تازه آشنا.............درود
اگرازنطرمشفقانه من ناراحت نمی شوید
به شما پند میدهم که:
باتیشه نواندیشی برریشه سنت های عهد ماقبل خردگرائی بزنید............باهم دوست باشید.....باهم زندگی کنید
ولی حداقل تاصدسال آینده! باهم ازدواج نکنید.
من آنچه را که بایدبگویم گفتم یادتان نرود..
که من پیموده ام با خوشدلی این راه را..................
برایتان آرزوی تندرستی و موفقیت و شادکامی مینمایم.