ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بچه ها می دونید باورش خیلی برام سخته اما انگار جدی جدی من و مریم داریم ازدواج می کنیم!! اگر چه یه کم از مشکلات بعد از زندگی می ترسم اما خب خیلی هم خوشحال و امیدوارم ! امروز با خونواده رفتیم چند تا باغ برا مراسم عروسی دیدیم . هفته آینده انشالله بله برونه و با فاصله کمی هم عقد و عروسی . ( انشالله )
(( راستی این هم اولین معرفی من بود که ۲ سال پیش توی وبلاگ گذاشتم برا اونایی که تاز با ما آشنا شدن :
اگر با ما آشنایی ندارید بد نیست بدانید:
سعید: خب من پسری هستم حدود 4-23 ساله دانشجو هستم . از نظر خودم یک پسر خونگرم ، زودجوش ، مهربان ، گاهی تند خو و بعضا زودرنج و پرتلاش و متعهد با موهای کم پشت هستم! نه خدمت سربازی را گذرانده ام و نه کار ثابتی دارم ، اما در زندگی تقریبا هیچ وقت بیکار نبوده ام . تجربه کار آزاد ، کارمندی و تدریس را دارم . تا حدود چند ماه قبل هیچ دختری نقش پر رنگی را در زندگی من نداشت ، اما کم کم متوجه شدم که یکی از هم دانشگاهی هایم ظاهرا در نگاه من مثل بقیه نیست! او مریم بود که آرام آرام از یک هم دانشگاهی تبدیل به مالک همه لحظه های من شد. دور از جان شما عاشق آن دختر که اوائل فکر می کردم ارمنیست شده بودم. مریم یک دختر دانشجوی معمولی و خوب بود !همین ! بعداز اینکه دست زمانه فرصت طرح پیشنهاد ازدواج مرا به مریم داد( که خود حکایتی دارد !) فهمیدم که مریم ظاهرا از خانواده ایست که متاسفانه از نظر مالی از ما در سطح بالاتری قرار دارند. متاسفانه از این جهت که ظاهرا آنها انسانهای پرتوقعی ( نسبت به سطح مالی داماد آینده شان) هستند. مریم به خاطر ذهنیات خودش درباره خانواده اش مایل به پایان دادن به این قضیه بود که من پیشنهاد مراجعه به یک مشاور را مطرح کردم. مریم با اکراه! پذیرفت و حضرت مشاور هم مسائلی مطرح کردند که در آن باره در همین وبلاگ صحبت خواهیم کرد. به طور کلی مشاور پیشنهاد داد ما فعلا تا زمان به پایان رسیدن درس من ( 4 ماه دیگر ) و انجام خدمت سربازی و اشتغال این مسئله را مطرح نکنیم و اطمینان داد که در صورت طی شدن این مراحل خواست ما عملی خواهد شد. ناگفته نماند که من از نظر سنی چند ماهی از مریم کوچکترم و به هر حال این وبلاگ حاکی تلاشهای من و مریم برای وصل به هم است . امیدوارم روزی برسد که ما از این وبلاگ خبر جشن عروسیمان را به شما بدهیم. مطمئن باشید اگر شیرازی باشید یا بتوانید تشریف بیاورید آن روز دعوت ما خواهید بود. دعایمان کنید که همیشه اینگونه پاک یکدیگر را دوست داشته باشیم و خدشه ای بر عشق ما وارد نیاید.انشاالله ))
امیدوارم بعد از عروسی بتونیم از راهکارهایی که باعث شد ما از اون شرایط دشوار به این روزهای خوب برسیم براتون بگیم و همچنین اینقدر توی زندگی مشترک احساس خوشبختی کنیم که بتونیم برای شما از رازهای احساس موفقیت و خوشبختی در زندگی بگیم . (انشالله)
مثل روز اول ازتون می خوام با دلهای مهربونتون برامون دعا کنید بچه ها.
سلام...
وقتی میام به این وبلاگ سر میزنم... به خودم امید وار میشم که آره همچین چیزی امکان داره... و میشه! ژس اگر یه بار شده و دارم میبینم... چرا برای بار دوم نشه... شدیدا براتون آرزوی موفقیت میشم... و میگم که خدا با شماست...
به به ... به به ! اول یه دمت گرم به شما که ما رو فرستادی اینجا ... همیشه از این اتفاق های ناگهانی مثل پیدا کردن یه وبلاگ باحال (یا بهتره بگم متفاوت) خوب حالم جا میاد ...
بعدش هم ما تو کار صیفی و هندونه و اینا ایم زیاد تخصصی در مورد مشکلات شما ( که خدا رو شکر انگار کلی اش حل شده ) نداریم ... البت نه این که نداریم ... بهتره دفعه اولی زیاد ور ور نکنم ... فقط همین که خوشحال میشم وقتی میبینم کسایی هستند که بر خلاف خودم به اون چیزی که میخوان رسیدن و دارن میرسن ... ایشالا بیشتر هم برسین !!! به عمو هندونه هم سر بزنین چون ما دیگه هی بهتون سر میزنیم ... قربون شوما ...
زت
مبارکه. باهم شاد باشید!
سلام اول که تبریک دوم از شیرازی ها انتظاری جز این نمی رود به هر حال همشهری خواجه بودن ...اما یادتان نرود این بیت خواجه را:الا یا ایها الساقی ...که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها .فقط می خوام بگم نباید فکر کرد عشق ساده ست بلکه سخت است وهمین سختی اگر زیبا بود عاشق هستیدعشق به تفکر تمرین احتیاج دارد .بعدا بیشتر با هم حرف می زنیم حتا بعد از ازداوج سبزتون.موفق باشید.
مرگ برای من روزی موهبت شد که عشق از زندگیم کوچ کرد.براتون آرزوی یه عالمه روزهای مملو از عشق و خوشی دارم.
سلام .تبریک میگم .امیدوارم همیشه ی همیشه ی همیشه دلتون شاد باشه .براتون ارزوی خوشبختی می کنم.
ندیدنت و دیدنت برای من یکی است
همیشه عاشقم
ببین چه قانعم!!!
چه باشی و نباشی، مرا ببینی و نبینی ام
همیشه عاشقم
ببین چه صادقم!!!
بنوشمت، ننوشمت، تو باده ام شوی
و گر عطش شوی برای من
همیشه تشنه ام
میان کارزار زندگی،
برنده ای و من همیشه خاک تو
به پیش پای تو
شکست یک صلابتم
ترک به روی شیشه غرور بی غرابتم
سلام دوستان گلم. نمیدونم چجوری بهتون تبریک بگم. میدونی واقعا وقتی فهمیدم که اون خدای بزرگ که نمیذاره ۲ نفر بهم برسند دست شما رو بالاخره گذاشت توی دست هم واقعا خوشحال شدم.... امیدوارم که صد سال زندگی شیرین داشته باشید و خوشبخت بشید....
سلام
بهتون غبطه میخورم.کاشکی میلادم...
سلام
مریم.من حالم خیلی بده.
سلام
مبارک باشه
به پای هم پیر شین
خوشبختی شما ارزوی همه و بخصوص دوستای دنیایی مجازی
سلام
خب دیگه به سلامتی دارین به هم میرسین و خیال همه راحت میشه!
ایشالاه همیشه خبرای خوش بدین و تو زندگیتون خوش باشین
دوستدارتون محمد
یا حق
سلام دوستان امیدوارم که مشکل شما حل شه و مثل ما دو تا بلاگر به هم و زندگی مورد علاقتون برسید
مریم و سعید عزیز سلام:
امیدوارم که هر چی زود تر سر بگیره و به خوبی و خوشی تموم بشه. ضمنا وبلاگ خوبی دارید...
شاد و سر بلند باشین...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
سلام عزیزان.عشق تان پاینده ازدواج تان با دوام فرزندان گوگوری و مامانی در انتظارتان باد
سلام
خیلی خوشحالم که می تونید یه زندگی مشترک رو باهم آغاز کنید .الهی که هیچوقت بهار زندگیتون خزون نشه و تو سفر زندگی همیشه یار و همسفر هم باشید.
براتون آرزوی خوشبختی و سرافرازی و سربلندی رو از خدا خواستارم.
سلام مریم و سعید عزیز از صمیم قلبم بهتون تبریک می گم و براتون آرزوی موفقیت می کنم عزیزانم من اگه روزه عروسیتون زیر سنگم باشم انشاالله در می یام و می یام عروسیتون پس لطفا قلم و کاغذ بردارید و آدرسه منو بنویسید دهه زود باش دیگه ای بابا قلم نداری خوب باشه انشاالله سری بعد می گم فکر نکن از دست من می تونید خلاص شید یه هفته می یام خراب می شم رو سرتون البته شوخی می کنم ها قلبتون نایسته عزیز موفق باشید و شاد
انشاالله...ممنونم که بهم سر زید...امیدوارم زندگی شیرینی داشته باشین....با بچه های تپل مپل...چه زو من بریدم و دوختم....یا حق
سلام
ممنون که سر زدید مبارک باشه امیدوارم خوشبخت بشین صدسال به این سالها.
منم تبریک میگم خیلییییییییییییییی خدایا شکرت
بادا بادا مبارک بادا ایشاللا مبارک بادا... اگه بدونین چقدر خوشحالم... جوووووون یه عروسی افتادیم... اونم عروسی کیااا دوتا گل... ایشالله به سلامتی... جدا خوشحالم کردین
SALAM
TABRIK MIGAM
BARATON AREZOYE KHOSHBAKHTI DARAM
خوش به حالتون که به هم رسیدین . دست راستتونو بکشین رو سر من . شاید منم به اونی که ........ خوشبخت باشین
سلام مریم و سعید عزیز
مبارکههههههههه
خیلی خوشحالممممممم
ایشالله که خوشبخت بشین (:
یادتون نره قاصدک رو هم عروسی دعوت کنین ها(;
خوش باشین
دوستان عزیز مریم جون و آقا سعید منم خیلی خوشحالم و بهتون تبریک میگم امیدوارم زندگیتون سراسر عشق و محبت همراه باشه از طرف حسین گلم هم بهتون تبریک میگم(سمیه)
امیدوارم خوشبخت باشید و این عشق پاکتون ابدی باشه
بچه های خوبی بودین و هستین.
ایشالا هزار سال زندگی مشترک به خوبی و خوشی داشته باشین و وبلاگ بنویسین و ما هم خوب و خوش بیایم و بخونیم.
خیلی خیلی خوشحال شدم. ایشالله خوشبخت بشین
تا سه نشه بازی نشه.
سلام . بوی خوش عروسی میشنویم !! خیلی خوشحایم برا هر دو تون و آرزوی خوش بختی می کنیم . یه دستی هم سر ما بکشید شاید تا چند ماه دیگه نسیب مام بشه . واسمون دعا کنید ...
سلام راستش از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم
امیدوارم خوشبخت موفق و پیروز باشید
و امیدوارم همیشه زندگیتون مملو از عشق باشه
سلام
ان شاالله که به پای هم همیشه جوون تر بشید
براتون دعای خوشبختی و کامیابی دارم
انشاالله که موفق باشید