ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پدر و مادرش جدا شدند،
مادر راه خودش را گرفت و رفت،
چند سال بعد پدر همبی خبر گذاشت و رفت خارج از کشور
پسر ماند و مادربزرگ مهربانی که جور همه را کشید
پدر را در خارج به خاطر پول کشتند
و پسر بیشتر احساس تنهایی کرد
چند تار موی پسر در هفده سالکی سفید شده
پسر الان روبروی من نشسته
چقدر سخت است یتیمی ...
چقدر غم انگیز، امیدوارم از اینجا به بعد زندگیش کنار شما عالی باشه و خوش و خرم باشید
مهمان ما بود.... اما فکر میکنم تا همیشه گوشه ای از قلبم دلواپسش خواهد ماند