سلام ! ببینید دوستان به نظر من رابطه من و سعید مثل تمام روابط امروزی (الحمد الله ) نیست ما مثل دوتا پیرزن و پیرمردیم که به واسطه حضور در خانه سالمندان با هم آشنا شدیم البته به این شوری هم که نه ........
اما خب من به سعید پیشنهاد دادم که این رابطه رو تقریبا قطع کنیم تا ۲ الی ۳ سال دیگه که سعید کارهاش رو به راه شده باشه و برگرده اما اون موافقت نمیکنه ....
آخه میدونید موندن به همین وضعیت برا من تقریبا کشنده ست یعنی حضور سعید رو با این عنوان که شاید فردا ما مال هم باشیم هر چند به این کمرنگی (در ظاهر) تو زندگیم نمیتونم تحمل کنم ....
ازتون میخوام برام دوعا کنید و همچنین راهنمایی که چطوری سعید رو راضی کنم با من موافقت کنه ......
یکشنبه 13 مهرماه سال 1382 ساعت 17:15
سلام سلام خیلی سلام...
اولا واقعا ممنون که به ما سر میزنید و بلاگ کوچیک مارو پر نور میکنید. واقعا از این که میبینم هنوز هم افرادی هستند که معنی عشق پاک رو میفهمن خیلی خوشحالم. البته نفس آدرس بلاگتونو داده بود که در رابطه با پست قبلی(پست آقا سعید گل گلاب عرق بیدمشک) خدمت برسم ولی مشغلهی زیاد و باقی قضایا...
ثانیا من هم اگر جای آقا سعید باشم با شما موافقت نمیکنم که نمیکنم، چراش رو هم نمیدونم...
ثالثا من متولد تهرانم و ساکن این ابر شهر لعنتی ولی پدر و مادرم از شیرازیهای تبعید شده به تهرانن پس در نتیجه همشهری از آب در اومدیم و با کمال میل همراه با نفس در جشن با شکوهتون شرکت میکنیم(ان شاالله).
پایدار باشید و در پناه عشق...
سلام آخه نمیشه تا 2 سال دیگه که کار اقا سعید رو به راه میشه با هم رابطه هم داشته باشین مگه چی میشه؟ من که سر در نیاوردم
ببینید من تقریبا مثل شما دوتا تجربه داشتم ونصفه نیمه هم داریم جلو می ریم.همین رو بگم امیدوارم که به هم عادت نکرده باشین.اگه شیرازی باشین که خیلی بهم نزدیکیم.شاید هم مثل هم....
سلام. وبلاگقشنگی دارین. اما یه نکته: عشق برای من مفهوم دیگه ای داره. عشق من اندی الکس ایتالیا یووه و پرسپولیسه و هیچ کس یا چیز دیگه ای تو قلبم جا نداشته و نداره و نخواهد داشت.
سلام خوبین؟
خیلی خیلی ممنون که به من سر زدین :)
می دونی من فکر می کنم که پیدا کردن یک آدم خوب توی دنیای امروزی خیلی سخته اگر شما واقعا همدیگر رو دست دارید و این دوست داشتن بر پایه عقل است به نظر من همین حالا اقدام کنید مثلا نامزد کنین.
در هر صورت امیدوارم موفق باشید
مریم اصلا ناراحت نباش و کم نیار ما هم داخل فامیل دقیقا همین مسئله رو داریم و اتفا قا اسم آقاهه هم سعید هست.در این طور مواقع باید صبور بود و عاقلانه تصمیم گرفت.
واقعا می خواهی این طوری باشه؟
سلام
از اینکه سر زدید ممنونم. امیدوارم مشکل شما حل شود. موفق باشید.
سلام اولا که ممنونم از اینکه به وبلاگ کچک ما سر زدین و به من لطف داشتین مریم خانم من به عنوان یک پسر فکر میکنم که آقا سعد راضی نشه شما رو ول کنه چون ترس از این داره که شما را از دست بده http://www.shiraztanjo.blogsky.com/
سعید خان ُ ای ول. بابا تو هم که مثله خودمونی که. اونجا که خودت رو معرفی کردی داشتم فکر می کردم که معرفی نامه منه. خوب درکت می کنم. خوووووووووووب
همون من و تو که بهمون سر زدی
سلام
منم با محمد موافقم که نمیشه و واقعا این ارادتو تحسین میکنم.
خوش باشید
Hi
Check It out http://www.danceage.com
Thanks
سلام
راه حلت یه بچه است.
در برابر عمل انجام شده قرارش بده .:))
صد بار دیگر هم از من بپرسد که عشق چیست به شما پاسخم اینست: هر آنچه به آن نرسی عشق واقعی است.ولی شما را به صب و خودم را به عقل ارجاع میدهم کهمن نیز سر نوشتی چون شما دارم که مرا یاریست به دیار غربت خارج از کشور که به عشق هم زنده ایم. موفق باشید و بدانید که هرچه صلاح است همان خواهد شد.
سلام از اینکه سر زدین ممنون موفق و پاینده باشی
با سلام ... وتشکر از حضورتان در سایت انجمن .... در صورت تمایل به ما میل بزنید تا با شرکت در یکی از جلسات انجمن با آن آشنایی بیشتری پیدا کنید ... و یا هر نوع اطلاعاتی را که میخواهید مشخصا عنوان نمائید تا برای شما ارسال گردد .... با آرزوی وصال شما .
سلام به عمو زاده های عزیزم
راستی شما که با من عموزاده اید پس عمو زاده ی هممم هستید ...
عقد دختر عمو و پسر عمو رو هم که تو آسمونا بستن ...
مخصوصا که عشقی هم در بین باشه ...
پس بقیه ی قضایا ایشالا حل می شه .
اما دختر عموی گرامی :
بدان و آگاه باش که فک و فامیلای مذکر ما به هیچ عنوان دلشون راضی نمی شه چنین پیشنهادی رو بپذیرن .
... حتی اگه عقلشون راضی بشه ...
خوب تا حدودی هم حق دارن ...
اما تا اونجا که من دیده ام معمولا اگه دختری از پسری خوشش بیاد ، مادر دختر ده برابر خوشش میاد ... حتی اگه به روش نیاره .
فکر کنم اگه به زن عمو ( مامان ) اطمینان کنی ضرر نمی کنی .
البته راهشو حتما خودت می دونی ...
عشق و عاشقی گناه نیست ... ولی اگه قراره برای وصال جنگی شروع بشه ؛ هرچه زودتر جنگ بزرگ و سیاسی !! رو برای تصاحب پسرعمو شروع کنی بهتره ...
گاهی وقتا فرصتا طوری از دست می رن که ...
البته اگر ... ؛
و اگر ... ،
بهتره ...
از محبتی که به من داشتین ممنونم البته نمی دونم کار کدومتون بود ولی زیاد فرق نمی کنه .
هر دو عاشق و سربلند و ایرونی بمونین .
من قبلا هم می امدم به شما سر میزدم .
ممنمن که به من سر زدید .
امیدوارم هر چه زودتز اونجوری که براتون بهتر پیش بیاد .
از یک دیوانه چیزی بیش از همدردی نمی شه انتظار داشت
سلام... موفق باشین و خوشبخت...
سلام
ممنون که بهام سر زدین، من هم به شما مرتب سر میزنم، اما اگه چیزی نمیگم شاید به این خاطره که چیزی به ذهنام نمیرسه و تو کار خودم درموندهام، دیگه چه برسه به طبابت دیگران ...
با سلان خدمت دوستان عزیز و گرامی و به امید این که هر چه زود تر زندگی مشترک را شروع کنید ؛راستش من تصور می کنم این که منتظر هستید تا مرور زمان مسائل را حل کند کار عاقلانه ایست ؛در شرایط فعلی شروع زندگی عاقلانه به نظر نمی رسد ؛ آقا سعید و مریم خانم همشهری های عزیز من این قدر به فکر سطح مالی خانواده ها و تفاوت حاصل از این مقوله نباشید چرا که در زندگی مشترک تنها مساله ای که قابل اهمیت نیست مسائل مالی می باشد . مساله بعد این که سعی نکنید همه مسائل را با عشق حل کنید چرا که واقعیت ها خیلی زود دیدگاه شما را تعدیل خواهد کرد .باز هم سر بزنید .
درود بر شما!
دوستان عزیز٬ اگر میخواهید عشقتان با دوام باشد٬ اگر میخواهید همدیگر را شاد کنید٬ اگر میخواهید تا روزی که وصال میسر باشد باهم باشید و به همدیگر عشق بورزید٬ چند پند کوچک را از این بنده کمترین بپذیرید:
۱- در لحظاتی که عشق غلیان میکند٬ کمی از انرژیش را برای لحظاتی که عشق گم میشود ذخیره کنید.
۲- نیازهای دیگری را برآورده کنید قبل از اینکه از شما خواسته شود٬ بدون اینکه توقع داشته باشید نیاز شما را برآورده کند.
۳- به دیگری محبت کنید٬ بدون اینکه توقع داشته باشید به شما محبت کند.
۴- شرایط همدیگر را درک کنید و رفتارتان را با آن تطبیق دهید بدون اینکه توقع اینکار را از طرف مقابل داشته باشید.
۵- امیدوار باشید به آینده٬ زندگی کنید در حال و عبرت بگیرید از گذشته ولی افسوس نخورید و نترسید و خوش باشید.
۶- برای رسیدن به هم تلاش کنید٬ اگر واقعا همدیگر را دوست دارید و میدانید که میتوانید با هم زندگی کنید. یک نکته را همیشه به یاد داشته باشید: همیشه آنکه دوستش دارید آنکسی نیست که میتوانید با او زندگی کنید، ولی اگر باشد زندگی بسیار دلپذیر خواهد بود.
۷- قبل از اینکه توقع داشته باشید طرفتان آدم مناسبی برای زندگی باشد٬ سعی کنید خودتان آدم مناسبی برای زندگی باشید.
۸- بسیاری از اوقات صحبت با خانوادهها راحتتر از آنست که میپندارید. خیلی از بزرگترها اینگونه مسائل را بهتر از ما میفهمند٬ بسیاری از مخالفتها از سر نگرانی است و بسیاری از آنها نیز صحیح است.
۹- برای به دست آوردن هم باید بجنگید. جنگیدن در این وضعیت یعنی تغییر دادن شرایط آنگونه که سبب وصال شود. تفکر کنید٬ بیاندیشید٬ از خشم و تندخویی بپرهیزید و عمل شایسته کنید تا شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید.
۱۰- و در آخر٬ به خداوند توکل کنید و حرکت کنید به سوی هم٬ و جز راستی نجویید و جز درستی نپندارید و جز نیکی نکنید که خداوند دوستتان بدارد و یاریتان کند.
به امید روزی که آنچه خیر است برای شما برقرار شود٬
دوستتان دارم... بدرود!
سلام به پویندگان مهربانی...
براتون دعا می کنم تا چیز دیگری رو با مهربانی همیشگی عوض نکنید..
ارادتمند
سلام....تازه وبلاگتون رو دیدم...بذارید کامل بخونم از اول...بعد ایشالا نظر میدم....
سعید خان و مریم خانوم سلام!
من همونیم که به وبلاگم سر زده بودین
همون من و تو . یادتونه؟؟
راستش سعید خان شاید من بیشتر از همه درکت کنم. چون شاید باورت نشه . تمام خصوصیاتمون شبیه به همدیگست به جز اختلاف سنی که گفتی تو کوچیکتری. اصلا اون خصوصیات رو که خوندم فکر کردم یکی واسه من نوشته اینا رو.
خلاصه خواستم بگم سعید خان درکت می کنم. امیدوارم دوستای خوبی بشیم واسه همدیگه
سلام ببین به نظر من لازم نیست اونو ول کنی مگه تو دل نداری شما همدیگرو دوست دارید و مال همین ......
ببین من تو عشق خیلی شکست خوردم ولی حاضر نیستم دیگریئو شکست بدم حالا ازت میخوام براش بمونی تا ابد
دوست تو
سلام دوست عزیز
اول باید تشکر کتم که من رو به یاد وبلاگم و نوشتن انداختی
به مریم خانوم هم باید بگم که مصمئن باش اگه با هم قطع رابطه کنید بعد یکس دو سال میری ازدواج می کنی و ... به قول معروف علی ( سعید ) میمونه و حوضش
و آقا سعید من تو عمرم تا حالا تو زندگیم جواب به روشنی نشنیدم ( البته به جز مورد خودم ) :
حضور سعید رو با این عنوان که شاید فردا ما مال هم باشیم هر چند به این کمرنگی (در ظاهر) تو زندگیم نمیتونم تحمل کنم ....
آقا سعید بیشتر مخاطبم شمایی:
من توی اولین عشقی که داشتم مطمئن باش از تو عاشق تر بئدم اونو میبینی و عاشقشی من شیش ماه یک بار میدیدمش و عاشقش بودم و فکر می کردم اگه با اون ازدواج نکنم میمیرم و گریه ام می گرفت
ولی الان زندم و زندگی می کنم و هیچ اتفاقی هم نیفتاده...
...ولی حق با توی چون من خاطره ای نداشتم که خوردم کنه...
shayad aslan jodaiiton dorost nabashe....ya hagh
همه ی اونچه من در مورد شما میدونم مطالب سعیده... میشه از زبون مریم هم اونچه بین اون و سعید هست .. بخونیم؟؟؟....
سلام مریم جان وسعید اقا.ممنون که به زیر بارون (دیبا)سر زدید.امیدوارم موفق باشید و صحیح ترین تصمیم را بگیرید.الان اینجا (کانادا) ساعت ۱۱.۴۰ دفیقه شب است و من ودخترم دیبا که ۵ سالشه نشستیم و وبلگ شما را میخوندیم.الان دیگه وقت احساسی فکر کردن نیست وقت عمل است عمر به یک چشم بر هم زدن میگذره(انگار همین دیروز بود که ۲۰ ساله بودم و عشقی داشتم به نام سعید که قسمت نبود باهم بمونیم).حالا دوست خوبی دارم به نام مریم.شما دونفر اسمتون یاد اور بهترین خاطرات و کسان من است.در پناه خدا باشید.
دعا می کنم...حتماْ
سلام
امیدوارم حال هر دوتاتون خوب باشه
سعی کنید همدیگه رو بیشتر دوست داشته باشین
چون عشق به تنهایی کافی نیست
سلام
من برات دعا می کنم.
موفق باشی!
ممنون که سر زدی.
سلام
حیف شما نیست که توی این وبلاگ فکسنی می نویسید؟
سعید(http://saeid.blogsky.com)
سلام.
درکتون نمی کنم.:(
برید سانفرانسیسکو یا لااقل به حوالی اونجا سر بزنید.
دروغ چرا ! تا قبر آ آ آ آ ...
سلام
کجایید آسمونی ها ؟؟؟
سلام
نکنه رفتین ماه عسل ....
عیدتون مبارک .
سلام.وبلاگ جالبی داری به منم سر بزن.تابعد...
salam. man farsi bad type mikonam. faghat ino begam ke age saeid khan ba jorboze bashe wa maryam oono khoob beshnase mitoone khoonevadasho ghane kone wa moteasefane begam ke too in dorezamoone hamechi alagheye tanha nist,alaghe 50% kare ke shoma darin. badam inke avalin eshgh zibatarin eshgh wa koortarineshe. pas zaman 2 sal ettefaghan kheyli komake khoobiye wa ettefaghan too in dore ba ham bashin. bad az 2 sal age agha saeid ye shoghle khoob dasht wa bazam hamdigaro hamin ghadr doost dashtin OK. vali kolan alaghe wa tafahom=50% wa aghl=50% inke aghl chiye khodetoon befahmin ya beporsin az man!!!!!
GOOD LUCK
سلام .
مهرابانانم عشق را به پاکی نسنجید که عشق چشمه پاکیست.هر که عاشقست خود پاکی را لمس میکند
تعلل در عشق تناقض در پاک بودنست . عشق را با میل نمی توان آمیخت .نگران نباشید سقف با هم هم فکر بودن بهتر از یک سقف برای هر دوست .عاشقانه زندگی کنید .این بنده ناچیز در پرتو عشقتان زندگی را به نظاره نشسته ام .یا علی
سلام. خوبی؟ والله من فقط میتونم دعا کنم .نمیتونم هیچ پیشنهادی بهت بدم چون این زندگی شماهاست
doost aziz salam web loget ro khondam kheili lezat bordam ..taghriban sharayet doosti shoma ba maryam khanamoom mesleh maneh va doostam ..vali man afsoos shoma ro mikhoram ke hade aghal shomaha to ye keshvar ba hamid vali man o oon farsangaha azham doorimm ,oon to iraneh va man to USA ..arezooo daram ke faghat yek saat ono bebinam bozorgtarin arezooy man to in donya shodeh ...omidvaram ke hameh asheghan haghigi ba amashoogheshoon beresand...AMIN
سلام مریم و سعید....... وبلاگتون قشنگه.......من دعا می کنم جفتتو ن با مخ بخورین تو دیوار.....الهی امین....
مریم و سعید عزیز...ازدواج قدم بسییییار مهمی در زندگی است. و من با خسرو پرویز موافقم. عشق لازم است ولی کافی نیست. بزرگتر ها تجربه های زیادی دارند که استفاده از انها بی ضرر نیست. و مهمترین نکته اینست:
ازدواج تازه شروع تلاشها ست. با هم رشد کردن و با هم قدم برداشتن. و اگر این دو نفر بتوانند با توجه به فرهنگ خانوادگیشان ؛با هم ؛ رشد کنند زهی سعادت.
برای همین است که هرچه دو نفر به هم نزدیکتر باشن (عقلی و احساسی) موفق ترند.
فکر میکنم اگر رابطه نزدیکتری با هم داشته باشید مثل رابطه نزدیک خانوادگی یا نامزدی خیلی شبهات برطرف میشود و تصمیم گیری راحت تر.
باز هم سر میزنم. موفق باشید....