سلام بچه ها. ۵-۶ ساعت دیگه باید بریم خونه مریم خانوم . یه اظطراب عجیب دارم ! راستی به لطف خدا یه پراید خریدم و این در حالیه که پارسال این موقع اصلا فکرشو هم نمی کردم ! خدا رو شکر . موندم با ماشین خودم برم خونه اونا یا با ماشین بابا اینا که اثر بهتری داشته باشه . متاسفانه به مریم هم دسترسی ندارم که ازش بپرسم. یا خدا خودت کمک کن هر چی صلاحه پیش بیاد . شما رو هم بی خبر نمی ذارم.
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 ساعت 14:22
سلام به مریم و سعید
براتون دعا میکنم که به یکدیگه برسین
من بجای شما دچار استرس شدم
و واقعا به عشق پاکتون حسادت میکنم
خوشبخت و پاینده باشین
باشه بیشتر هم رفیق میشیم
salam omid varam ke hanooz mano faramoosh nakarde bashi
az in ke nazar dadi mamnonam
dar zemn akhare blogeri faghad ey kash ye kari mikardi onam in ke ghalebe blogeto shiyah entekhab mikardi chon ye obohhate khasi be neveshte mide
movaffagh bashi
سلام خوبین؟
من گاهی وقتها وبلاگ شما رو می خونم اما تا حالا براتون کامنت نذاشته بودم اتفاقا آخرین یادداشتتون رو دیشب خوندم (: که امروز شما به من سر زدین
ایشالله که مشکلی پیش نمی یاد و همه چیز درست می شه
با ماشین خودت برو(;
خوش باشین(:
سلام خیلی از آشنایی با شما خوشحالم...
راستی منو بی خبر نذارینا...منتظرم
برو دارمت ! دمتون گرم !
راستی منم میام شیرازا....