وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین
درباره من
مریم و سعید فرزندانی از آدم و حوا زیر سقف آسمان روزی به هم دل بستند و هم پیمان شدند که تا همیشه با هم باشند
هدیه های آسمانی مان سروش و سینا را عاشقانه عشق می ورزیم
و آرزومند آرزوهای سبز و جاودانشان هستیم
مقدم شما بازدید کننده ی گرامی گلباران....
ادامه...
انتخاب
در حال انتخابی عجیب و متفاوت در شغل هستم. روزهای سخت و پرکاری در پیش خواهد بود...
تولدم...
امروز تولد منه پام شکسته بر اثر سقوط، نابهنگام زودپز از آب چک.. حال روحی هم، هی....
کلینیک ترک بی حجابی
من در عجبم از این همه فکر شیک! از امر تراپی و هزاران تکنیک از راهنمایی رهایی از سوگ از ترک مواد و سیخ و سنگ و پیک نیک...
می کشند...
این رسم حقیرهاست، می. کشند و بعد می. گویند چرا نفس نمی. کشد.... چند روز قبل با رئیس جمهور ملاقات داشتم،. چند پیشنهاد...
[ بدون عنوان ]
خدایا عمیقا سپاسگزارم. خدایا منو ببخش اگر گاهی گله شکایت و ناسپاسی می کنم...... مثل بعضی پستهای همین دفترچه خاطرات
کمتر نمایشی باشیم
می شود کمتر نمایشی و بیشتر عادی بود،همین! مردشور اینستاگرام، خصوصا برای بیماران کمال طلب!
پس از طوفان.....
اینروزها خیلییی بیشتر از قبل دلم برای دردهای دیگران فشرده می شود..... تحمل ظلم به دیگر زنها را هم ندارم چون با تمااام...
مثبت باش، کائنات با کسی شوخی نداره!
امروز از سر صبح ب قول قدیمی ها از دنده چپ بیدار شدم پسرک ساعت اول کلاس نداشت گفت دیرتر میرم فندق می گفت حالم خوب نیست و...
سلااااااااام! ماییم.... مریم و احسان... وای ... فکر کنم خونم ریختهست... مریم هم بچه میخواد.... !! چند وقت بود سر نزده بودم بهتون از به دنیا آمدن آقا سروش خبر نداشتم... ببوسینش... در پناه حق! سر بزنید... یا حق!
سلام مریم خانوم آقا سعید قدم نو رسیده مبارک نمیدونم براتون چی بنویسم .وقتی به طور اتفاقی شروع به خوندن وبلاگتون کردم تصمیم گرفتم از اون اولش بخونم آخه تازه با وبلاگتون آشنا شدم خلاصه نشستم از تیر ۸۲ خوندم وقتی به آخرش رسیدم از خوشحالی گریه میکردم واقعا تبریک میگم که تو عشقتون پیروز شدین. منم روزگارم مثل شماست نمیدونم بهش میرسم یا نه ! برام دعا کنید
انگار که تلگراف می نویسید به جای وبلاگ
سلااااااااام!
ماییم.... مریم و احسان... وای ... فکر کنم خونم ریختهست... مریم هم بچه میخواد.... !! چند وقت بود سر نزده بودم بهتون از به دنیا آمدن آقا سروش خبر نداشتم... ببوسینش...
در پناه حق!
سر بزنید...
یا حق!
سلام مریم خانوم آقا سعید
قدم نو رسیده مبارک
نمیدونم براتون چی بنویسم .وقتی به طور اتفاقی شروع به خوندن وبلاگتون کردم تصمیم گرفتم از اون اولش بخونم آخه تازه با وبلاگتون آشنا شدم خلاصه نشستم از تیر ۸۲ خوندم وقتی به آخرش رسیدم از خوشحالی گریه میکردم واقعا تبریک میگم که تو عشقتون پیروز شدین. منم روزگارم مثل شماست
نمیدونم بهش میرسم یا نه !
برام دعا کنید
سلام وبلاگ قشنگی دارین موفق باشید