ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی ساعت 2 نیمه شب
توی تراس در حال پهن کردن لباسم
و خنکای پاییز خواب رو از چشمام می دزده
بیشتر ایمان میاورم
که شب و روزم بد جوری قاطی شده
خدا حفظتون کنه بچه ها...
امروز به سایت یه خانوم وکلیل گذرم افتاد
و یادم امد چقدر آرزو داشتم یه روز وکلیل دادگستری باشم
و احساس می کردم که میتونم موفق باشم
اما شاید تنها موردی که از بابا دلگیرم همین باشه
مانع شد و گفت : بابا خطر داره و پر از استرس
نمی خوام با کسایی که نباید برخورد داشته باشی ...
و من نرفتم ...
امروز این آرزو بیدار شد
ویادم آمد چقدر دوست داشتم وکالت رو...
پ.ن:fakery ....
گاهی یک کلام بیجا
یک نگاه بیجا
یک حرف بیجا
همه چیز را ویران می کند.....
فکرت راُ- نگاهت را - امیدت را ...
و بالعکس
زمستانی سرد بود
و کلاغ غذا نداشت
به بچه هاش بده
پس
گوشت بدن خودش رو می کند
و به بچه ها میداد تا سیر بمونند
زمستان تمام شد و کلاغ مرد
ولی
بچه ها گفتند : چه خوب شد مرد ...
راحت شدیم از این غذای تکراری.....
آخ که چه تلخه حکایت ه ما و بچه هامون.....
««عزیزم
بر من لبخند نزن
اگر در دل برگ ریزان
بهار را تبریک بگویم
بهار وجودت تا ابد گلباران.. ..»»
آبان ماه ۸۳....یادش به خیر