ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آقای خانه بادوتا مرد کوچکم
رفتند بیرون
من تنهام
دنیایم کاملا زنانه است
چای مورد علاقه ام را دم میکنم
یک دسته ی کوچک نعنا اضافه میکنم
کنار میزی که ترمه ی مادر بزرگم
پهنه و
مامانم سجاده ی عقدم کرده بود
مینشینم
به بافت ترمه ی قدیمی خیره میشوم
و تصور میکنم صورت ماه مامانم رو وقتی
عروس بوده و سر این سجاده نشسته
چشمم رو بارون میگیره....
عطر جای و نعنا را هووورت میکشم
فاتحه ای نثار روح مهربانش میکنم♥♥
صدای آهنگ زیبای بی بی جون قصه بگو
از استاد محبوبم علیرضا افتخاری
پخش می شود
و به عمق
جانم مینشیند....
چقدر نیاز دارم به
این خلوتها.........
بی بی جون قصه بگو....بلکه خوابم ببره......
بعدا نوشت.:صدای افتخاری روح و ذهنم را نوازش میدهد......