ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دیشب خیلییی دلم گرفته بود نزدیکهای صبح
با مامانم خیلی حرف زدم و بعد به خدا گفتم
خدای من، لطفا فردا یه نشونه خوب از کائناتت
واسم بفرست....
این آخرین کلامم بود و از هوش رفتم
صبح با صدای بال بال کبوتری از خواب پریدم!!!
یه کبوتر توی اتاق خواب من!
حتما همون نشونه خوب کائنات بود
رفتم و اونو بی هیییچ مقاومتی از طرفش گرفتم
بردم کنار سروش. سینا
بچه ها بیدار شدن
اومدیم کنار پنجره سه تایی گرفتیمش
و آرزو های خوب کردیم و پرش دادیم رفتنت
رفت که بره و با آرزوهای خوبمون برگرده
یارب نظر تو برنگردد
برگشتن روزگار سهل است........