ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
نزدیک سالگردشه....
دلم هر لحظه براش پر می کشه
پریشب خیلی دلم براش پر می کشید
برای هر دوشون
شب وقت خواب با بغضرگفتم
خداجون
لطفا یه نشونه بفرست و خوابیدم....
خواب دیدم که ما داخل خونه قبلیمون
هستیم
مامانم و بابام نشستن
و یکی از اقوام سعید
به بابام میگه دراون موردی که باهات صحیت کردم
هنوز حل نشده!
یعد رو به من گفت
مریم لبریزم، پرم، میشه به بابات بگی درستش کنه؟....
از خواب پریدم...
صبح با طرف تماس گرفتم که واسش تعریف کنم
تقاضای یه صلوات واسه بابام و
حال دل خودشو بپرسم....
موفق نشدم صحبت کنم، پاسخ نداد....
مثل همیشه با یه آرزوی خوب گذشتم
بابا دلم برات تنگ شده، می فهمی؟.
خرداد......