مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

سلام . علیرغم همه سختگیریهای مریم خانوم باز هم به اینترنت وصل شدم . بچه ها مریم خیلی بهونه گیری می کنه و شاید من هم! نمی دونم به خدا! فقط می دونم دوسنش دارم و شاید اون هم من رو . مریم این روزا به من تقریبا ثابت کرده که می تونه یه طرفه همه چیزو تموم کنه .... اما بی خیال! من هنوزم دوسش دارم . اینم یه خرابکاری جدید از من که مریم ازش بدش نیومده بود  ظاهرا
در عشق پاکت نازنین ، گاهی مردد می شوی
گاهی برایم بهترین ، گاهی کمی بد می شوی
ای مهـربان دمدمی ، ای آفتـاب عشـق من
یک لحظه باایمان ترین ، یک لحظه مرتد می شوی
در آزمـون عاشقـی ، ای مــاه تابان دلم
گاهی تو زیر صفری و گهگاه هم صد می شوی
یک روز گـریانی تو  از خاری بر انگشتان من
روز دگر از نعش من ، خندان ولی رد می شوی
گاهی تو از هجران من ، می سوزی ای زیباترین
گاهی ز من بیزار تو ،بی حصر و بی حد می شوی

مشکل بی شغلی!

روزهای بدی رو پشت سر گذاشتیم . خیلی خیلی بد . ولی خب دیرزو آشتی کردیم . امروزم توی این بارون شدید شیراز احتمالا با مریم میریم بیرون . بچه ها من میخوام موضوع رو مطرح کنم با خونواده مریم اما یه مشکل خیلی بزرگ دارم و اون نداشتن شغل مناسبه !! دارم از فکر دیوونه می شم . ای خدا ! آخه ذهنم قد نمی ده. به نظر شماه فقط با  ۷-۸ میلیون مایه و یه مدرک کارشناسی می شه کاری رو شروع کرد؟ مثلا چه کاری؟ نمی دونم والله! مریم هم مصره می گه زودتر بیا خواستگاری . حقم داره تحت فشار خونواده س . ممنون می شم اگه کسی منو راهنمایی کنه . حق یارتون

خدایا عاقبتومونو به خیر کن

امشب داشتم سریال کمکم کن رو نیگاه می کردم .اون دختره که پسر عموش ( کامران ) خیلی دوستش داشت به سروش می گفت  من می دونم که کامران خیلی دوستم داره ولی ما جفتمون صفتهایی داریم که نمی ذاره با هم زندگی کنیم ( مغرور - کله شق و یه دنده - کم صبر و تحمل و ....) حالا شما به این صفتها عصبی بودن و بد دهن بودن رو هم اضافه کنید می شه حکایت من و مریم ! نمی دونم به خدا ! مریم به نظر می رسه یه کم جا زده !! یعنی می ترسه . به خاطر مشکلاتمون مریم یه کم می ترسه و شایدم حق داره !! نمی دونم . اما به هر حال من گل ناز مریمم رو مثل همیشه دوست دارم . هر چند گاهی جون به لبم می کنه و جون به لبش می کنم . هر چند گاهی زندگی رو .......  بی خیال الان سر وصل شدن من به اینترنت کنتاکت داریم ! بی خیال بابا ! فقط مریم خانوم دوست دارم یا کاملا دوستم داشته باش یا کاملا متنفر! یاهو

پرنده مردنی است

سلام دوستان . طاعات و عباداتتون قبول باشه حال شما خوبه ایشالله؟ امیدواریم ! اگه حال من و مریم خانوم گلم رو  بخاین که شکر خدا هنوز زنده ایم و هنوز عاشق هم ، علی رغم همه مشکلات. گل مریمم به خاطر قولی که به من داده مدتیه آنلاین نمی شه و اینجوری هم چشمش و هم اعصابش راحت تره . راستی بابای مریم صدای منو از تلفن شنید !!!!! و شاید به همین خاطره که  همه خونواده مریم در تلاشند که اون رو راضی به ازدواج با آخرین خواستگارش که خیلی خرپوله بکنند و اتفاقا برا اولین بار به هر نحوی بود مریم رو راضی کردند جلوی خونواده ی اون ظاهر بشه ، و مریم هم رفت جلوی اونا ولی صریحا گفت نمی خام و خونواده شم  از هر کانالی سعی می کنند راضیش کنند ولی خوشبختانه تلاششون کاملا بی اثره ! چون برگ برنده دست سعیدآقاست !! خدایا شکرت! بابا درسته  من ثروت اونچنانی و ملک و اسم و اینا رو ندارم اما خیلی مریم رو دوست دارم و خب از طرفی جوونم اهل خلاف نیستم اهل کارم و .... بابا بسه اینقدر برا خودم کارت تبریک پست نکنم !!   الان داشتم با گل مریمم صحبت می کردم از من خواست یه شعر فروغ فرخزاد ( که مریم حسابی دوسش داره ) رو بذارم توی وبلاگ و این شعری که می بینید رو به پیشنهاد مریم گذاشتم اینجا . راستی حرفای تنهایی مریم بوده که من کشفش کردم ! بچه ها خدائی توی این ماه عزیز برا ما دعا کنید. مرسی تا بعد ...
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است

طعم عشق

سلام دوستان خوب . انگار اینجا داره مث یه ماهنامه آپدیت میشه . اما فکر کنم حسن کار هم همینه . این که دوستان از زنده بودن ما مطلعند و می بینند که هنوز هم طعم عشق از زندگی ما پر نکشیده ( علی رغم همه مشکلات ) خودش بی لطف نباشه . به هر حال دوره آموزشی تمامشد و من هم با اجازه یه کار آزاد (‌خیلی کوچیک ) راه انداختم . به هر حال کم کم خدا همه چیز رو جور می کنه ( انشالله ‌)و من م ظرف ۲-۳ ماه آینده از طریق خانواده موضوع رو با خانواده مریم مطرح خواهم کرد (‌بازم انشاالله ) راستی مادر مریم یه عمل جراحی خطرناک داشتن و توی بیمارستان هستن لطفا براشون دعا کنید. در ضمن نمی دونم کی بچه بازیای ما و خرده گیریا و ... تموم میشه !!؟ بابا بی خیال پرحرفی کردما! امشب مریم سر اینکه چرا نرفتم دنبالش با من قهره! بی خیال ! دعامون کنید.یا علی

نفرین به این روزها ...

 

سلام . گفتم می آم خونه راحت تر می تونم  با مریم حرف بزنم و درددل کنم ،اینجوری یه کم آرامش می گیرم ، اوضاع روحیم بهتر می شه و از برزخ گشنده فکریم راحنت می شم و و از این حرفا . اما خدائیش این روزا دارم فشاری رو تحمل می کنم که یک درصدش هم برا ذهن یه آدم کشنده ست. راستش گل مریم من الان هیچ اشتباهی نداره . اگه مشکلی هست مربوط به گذشته ست ... نمی دونم ... خیلی مریمو دوست دارم . خیلی . اما می ترسم .... بی خیال . راستی متاسفانه من دوباره نزدیک به یک ماه مجبورم از خونه و مریم و زندگی دور باشم ! واقعا نفرین به این روزها . یا خدا کمکمون کن.

شروع دوباره

سلام به دوستان خوب و وفادار ما. با اجازه دوره آموزش نظامی من تمام شد و از این به بعد دوباره از نعمت با شما بودن بهره مند خواهیم شد. یا علی ...

مریم خانوم عزیزم تولدت مبارک ...

سلام بچه ها. اگه اینجا یه مطلب می ذارم اول به خاطر اینه که میخام تولد گل مریمم رو تبریک یگم و بعد هم نمیخام یه ماه بدون مطلب بمونه وبلاگمون. من و مریم توی وضعیت خیلی خیلی خیلییییییییییییییییی بغرنجی گیر کردیم. فقط مگه اینکه لطف خدا شامل حالمون بشه . دوستون داریم ....  من الان میان دوره آِموزشی هستم و ایشالله یه ماه دیگه برخواهم گشت. یا علی ...

آخرین پست ما تا ...

 

سلام دوستان خوب ما . به خاطر مشکلاتی که پیش اومده مریم خانوم حالا حالاها آنلاین نخواهند شد ( به من تعهد داده اند ) و من هم که با اجازه از هفته آینده به قول دوستمون میرم آشخوری پس فعلا تا حدود یک و نیم ماه دیگه که من از میاندوره آموزشی می آم مارو فقط دعا کنید و بدونید که سخت به همدلیهاتون محتاج بودیم و هستیم . یا علی

اتفاقات عجیب و بدی افتاده

سلام دوستان . من سعیدم . مریم دیگه احتمالا آنلاین نمیشه . راستش یه اتفاقات فوق العاده بدی افتاد . ولی خب حالا که کوتاه اومدیم ! احتمالا تا دو ماه دیگه منم سراغ این اینترنت لعنتی نمی ام !! چون سربازم . البته شاید تو تیر ماه یه سری بیام واسه خداحافظی از دوستان . بابا شمارنده وبلاگ به هفت هزار رسیده و این یعنی کلی دوست و رفیق همدل که به همشون احترام می گذارم.  تا دو ماه دیگه برامون دعا کنید . به خدا مریمو خیلی دوست دارم ولی ... خب بابا بی خیال دوسش دارم بی حرف و حدیث! یا علی