مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

باز...........!

رفتم پیشش

خواستم واسش چای دم کنم

از بعد از ظهر تنها مونده بود

سلام ش کردم

به چشمهای ریز و گرم و نافذش خیره شدم

انگار انرژی می خواستم

گرفتم......

دیدم عکس عشق قدیمیشو گذاشه کنارش

دو تا عکس

خوب دقت کردم سه تا

انگار دلش بد جور هوایی بوده امروز

باز سر صحبت رو باز میکنه

میگه دلم واسش بد جوری تنگه مریم......

دلداریش میدم

عکس رو بغل میکنه

عاشقانه می بوسه.......

اشک رو توی چشمش میبینم

به این عشق


افتخار میکنم

حسودیم میشه!


ای کاش جنس عشق ما هم اینطور جاودان باشه


پیر مرد بی مانندی

نمونه ای

خوبی

نه!

یک جور خدایی!!!


عاشقانه می ستایمت بابا.........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد