مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

پیرزنی در باران...

خدا کنه حالش خوب باشه  

الهی الان توی خونش ..کوچه ی 8 باشه .....  

ار فکرش خوابم نمی بره  

خدا جون کمکش کن.....

.. ....... 

در موردش می نویسم......

تولد من!

در کل 3.5 نفر تولد من رو تبریک گفتند! فرهاد ، مبین نت و مدیران خودرو و البته مریم خانوم به صورت نصفه و نیمه!

البته حتما مریم خانوم توی ذهنش و وسط گرفتاریاش در تدارک برنامه ی ساده ای هم هست !! اما در کل تولد من هم سپری شد خیلی بی مزه!

مبارک...

مهربانم  

به وسعت همه ی  

مسئولیت ها و گرفتاریهای  

این روزهایمان  

تولدت مبارک !!!!! 

که فقط تو خوووب می دانی چه وسعتی دارد ! 

 

مبارک و سلامتت آرزویم است. 

 

اندکی صبر سحر نزدیک است......

کابوس دلگیر تولد

صدای ساییدن دندانهایت به هم را ، حتی در خواب هم می توانی بشنوی 

هراسان از پی کابوسی از خواب می پری 

کابوست فروش انبار است 

شاید باورکردنی نباشد!!! اما خداییش واقعیت است!!! 

هیج بنی بشری و هیح منطقی فروش انبار را تایید نکرد غیر از 3 نفر! یکی برادرم که دوست داشت فشار مالی روی من کم شود ، دیگری یکی از بستگان که انگیزه اش را نمی دانم و دیگری حسن صالحی که کلی از این معامله به جیب زد!!! و همه ی انسانهایی که انبار را دیدند بر اشتباه من صحه گذاشتند، حتی کارگر دهدشتی که امروز انبار را تخلیه می کرد .......... 

دور از گوش شما دارم روانی می شوم! پشیمان و پرخاشگر شده ام !! حسابییییییییییییییییییییییییییی 

راستی دیروز وقتی حال مریم زیاد خوب نبود ، پیش خودم تصور کردم سرطان گرفته و قرار است به زودی بمیرد!!!!! سخت دلگیر شدم ! یک دلگیری عمیق و دوست داشتنی! 

خوب من آمدم !  

امدم که عشق بنیاد کنم  و وسط این فضای عاشقانه انبار فوق العاده ای دست و پا کنم و بعد ب.... داخلش ! بی خیال! 

بی خیال دانشگاه هم شده ام اساسی ها!

دریچه ی نگاه ...

دیدم به زندگی عوض شده

دریچه ی نگاهم وسعت یافته

اصلا پخته تر شده ام



دوست دارم این پختگی را

که مدیون همسر مهربانم

و فرزندان کم نظیرم است .....

ممنونم.




فردا تو می آیی.................

just imagine!!!

تصور کن اگه  

حتی تصور کردنش سخته 

که از صبح تاااا شب برق کار داخل خونت باشه  

و شب هنگام که لوله ترکیده  

و لوله کش داره کار میکنه  

پسرک بهونه ی کیک بگیره  

اون هم ار نوع فنجونی یزدی! 

یا به قول خودش مافین کیک!! 

 و  

شما ها مدام شعر پخت رو با  

هم زمزمه کنید .....

مریم بانو....

این روزها کلی خسته میشود 

بشور و بساب 

کارهای بچه ها 

سروش مدرسه ای 

ولی... 

اما.... 

الهی شکر  

راستی نوشت :: حرفهایی هست اما...از جنس نگفتن!!!! 

 

پی نوشت ::: یک دسته گل زیبا تقدیم به مریم بانو ..خودش را دوست دارد ...همینجوری!!!!

بوشهر

قصه ی تحصیل در بوشهر هم برا من تمام شد 

قصه ای که استاد مغرورمان می گفت باور نمی کنم !! تو می مانی!! 

اما دانشجوی شاخص کلاس در روزی که می گقتند کارهی انصراف را انجام نمی دهیم از ساعت 12:30 تا 13 تمام کارهای انصرافش انجام شد تا یادش بماند گه کار نشد ندارد!! اگر بخواهد! 

 

هر کسی می آد انبار سابق منو می بینه سری تکون می ده و می گه آخه چراااااااااااا!!!!! انباری به این بزرگی ، درست روبروت ، اون هم با این قیمت فروختی!!!!!!1 حالا این شخص ، دوست دانش آموز ، همکار، خویشاوند، مشتری و .............. هر کسی به نوعی با تو ارتباط داره هست ! می تونی تصور کنی وقتی یه انبار میلیاردی رو به یک سوم قیمت فروختی و همه هم بابت این قضیه تو رو سرزنش می کنند چه باری روی دوش تو می آد!! 

اما من باید ژست یه آدم منطقی و فاتح رو بگیرم و بگم حتما خدا خیری در این قضیه برا من گذاشته !! و بشینم فکر کنم با خورده پول باقیمانده ی انبار په می شود کرد!!!!!!! که البته این قضیه هم .............. 

بی خیال! 

بعضی تجارب خیلی گرانند ...............

دختر شیرینی فروش!!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

125 ماهگی!

وبلاگ ما 125 ماهه شد! آمار بازدید کننده ها (که فکر کنم از سال 1384 محاسبه می شود) هم به 670000 نفر رسیده. زندگی من و مریم 11 ساله شده و 2 تا پسر دوست داشتنی هم به جمع ما اضافه شده اند. خیلی چیزا تغییر کرده و تغییر نکردن بعضی فکرها و نگاهها هم هنوز مشکل سازه. .....