مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

وقتی....

وقتی یه چیز رو از کسی بخوای و به خواسته ی منطقیت گوش نده

مجبوری حتی  بر خلاف میل باطنیت

کاری کنی که خواسته ات برسی.......

پاییز تلخ


این باد از کدام جهنّم رسیده است
که برگ، برگ، برگ مرا زرد می کند

بی فایده ست سعی کنم مثلتان شوم
دنیای خوب! باز مرا طرد می کند

هی فکر می کنم...و به جایی
نمیرسم
هی فکر می کنم...و سرم درد
می کند...

سینای سه ساله ی من

سینا سه ساله شد.

تولدت مبارک بابایی!

زمان می گذره.

منم برگشتم هنرستانی که از اول  درس می دادم.

اما حالا خیلی پیرتر و چاق تر از اون روزهام......

کلاس سوم....

پسرکم

یک سال بزرگتر شدنت مبارک...

کلاس سوم!!!!!

خداوند حامی و یارت باشد مهربان......