مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

تولد فراموش شده!

دیروز تولد شناسنامه ای من بود که با تعویض شناسنامه و کارت ملی و اطلاعاتم روی سیستم آموزش و پرورش هیچ نشانی از آن باقی نماند!  و هیچ کی هم به من تبریک نگفت

به درک!

فردا هم سالروز عقد ماست... 


که عشق آسان نمود اول، ولی جر خوردم ز مشکلها 

هنوز هستیم...

تولد مریم است مبارک!

این که هنوز با خواندن متن زیر اشک در چشمم جاری می شود یعنی هنوز احساساتی و بهتر بگویم عاشقم:

سلام بچه ها...امشب بله برونه من و سعید جونه و خانواده محترم سعیدم که مخصوصا ارادت خدمت مامان جون خیلی دارم ...هاهاها (لوس شدما خودمونیم..) اینجا دعوتن و خلاصه کنم انتظار به سر رسیده و ما امشب به طور رسمی نامزد میشیم ان شاالله ...یا خدا که پشیمون نشیم هیچ کدوم ..برامون دعا کنید ..راستی دیروزم تولد دوست خوبم بود که بهش یه دنیا تبریک میگم ..دوستون داریم و مثل همیشه محتاج دعاییم ..یا حق!!!!!!یکشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:56


و اینکه حال اصلا خوبی ندارم ، ریشه های فراوانی دارد....

کم نکذاشته ام...

به وقت چهاردم مرداد هزار و سیصد و نود ونه!

بی مقدمه

امسال حالم عجیب بود

نمیدونم از درد یک سال بزرگتر شدن بود

یا....... 

دلم مادر میخواست

خواهرهایی که امسال طی یک سالگرد هم ندیدمشون!

نه شاید دلم سمیرا رو میخواست. 

یا آرامشی از جنس خدا 

نمیدونم

هر چی بود 

حالم......... 


تولدم مبارک.

'

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.