مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

تو..

تو لایق ستایشی ....

کارنامه 91

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

می خواهمهای نود و دو!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نرم نرمک...

هیس....!!!!

ساکت ..

صدای پاشو می شنوم..

داره میاد

بهارو میگم

قدمش گلبارون...


وقتشه

وقتشه که نرم نرمک

سفره ی ترمه ای که یادگار مادر بزرگم بود

و مادرم به من داد

پهن شه

هفت پرده ی عشق

هفت سین عشقمون رو بچینم 

کلام خدا رو با بوسه بالای ترمه بذارم

آینه و تنگ ماهی

تخم مرغ هایی که توسط پسرک

وبا دستهای کوچک شش ساله رنگ شدن

رو سر سفره بذارم

یه کاسه آب واسه روشنایی

یه سیب سرخ پر از عطر زندگی

ببویم

آرام ببوسم و در گوشش بگم

به امید خوشبختی

و توی آب بندازم

عیدی عزیزانم رو سر سفره بذارم 

به رسم دیرین خانواده

لباس مخصوص بپوشیم

هم خودم

هم عزیزانم

و توی دلم یک یک آرزو ها رو مرور کنم

برای تک تک عزیزانم آرزوی خوشبختی و سلامت کنم

از ته دلم برای شفای مادرم دعا کنم

برای خوشبختی عزیزانم

برای آرامش و سلامت همسرم

و عیدی امسالم رو بغل کنم

و ببوسم

توی گرمی آغوشش باشم

با نفسش نفس بکشم

توی عطر بدنش غرق باشم

و آروم بگم

خدایا حال مارا به بهترین احوال برگردان......

آمین .....




خدای خوبم عیدی داده....

امسال از هر سال با برکت تریم

امسال سه سین از هفت سینم آماده است ....

من فدای هر سه تا تون....

فاجعه

وقتی می شنوی یه کلیه 30 میلیون می ارزه ! و کبد شده 350 میلیون ! وقتی هزینه یه شب توی بیمارستان بودن به مرز میلیون می رسه ! وقتی نفست راحت  بیرون می اد و خانواده ت از لطف خدا همه سالم هستن باید روزی هزار با خدا رو شکر کنی.

اما وقتی می بینی تو شبهای شکوه بازار به اندازه یه بادکنک فروش هم نمی فروشی و دخل 2 شبت باهم به میلیون نمی رسه ! فکر چکاتو که می کنی قلبت به هم فشرده می شه !!! افت کردیم ! عجیببببببب! فاجعه است این شرایط! باورنکردنی! سال قبل این موقع ما چند نفر با هم پول می گرفتیم ...... خدایااااااااااااااا کمکم کن!

چی باعث شده من زمین بخورم اینجوری !؟؟؟

بی خیال!

بد خودمو باختم !

اصلا برام فروش این روزام قابل باور نیست ......................

چرا؟؟؟

چرا یه تکونی به خودت نمی دی دختر؟؟؟

سال تحویل شددددددددددددددددددددددددددددد..........



کم خوابی!

دیشب خیلی کم خوابیدم  

این فکرهای لعنتی یه تیکه گوشت سالم بالای صد کیلوی مفت گیر آوردن  و دم و پی دارن خودشون و خفه می کنن بسکه من و فکرمو می خورن !! 

اما خدا رو شکر خانواده م هستن ! حتما کمکم می کنن.

لاس با گیلاس (تکرار)

من از گیلاس بیزارم

نه اینکه عده ای کام دل از کوچک مطاع خوش نمای عقل زائل کن همی جویند

و این آوند داروی خرد را خوار گردان پریشان ساز خاطر را

یگانه باعث شادی خود خوانده

و جز در پرتو آن خنده را مهمان رخهاشان نمی بینم

نه ! هرگز!!!

من از گیلاس بیزارم

ز آنرو که دهان کودک امید فردایم به اسمش گشته آلوده

و برخوردش به یک گیلاس دیگر در دو چشم پاک و معصومش

بسی رسم خوش آیندیست !

من از فردای او بدجور می ترسم

چون گیلاس در چشمش مطاعی شادی افزا و فرح زا و بسی زیباست !

برایش هست نوشیدن نمادی از تمام حالهای خوب .... 

برایش لذت ممنوعه مطلوبست 

جوانی در نگاهش زیرپاله کردن حد و حریم و حرمت و ایمان و باور هاست ! 

خدایا دور کن از من  

           خدایا دور کن از ما!

من از برخورد گیلاس و خوشایندی احساسش

هراسانم-  

     هراسانم ...............

مانده ام

مانده ام حیران در کار آدمهایی که بر اساس استدلالهای غلط نتایج ناصحیح می گیرند و در نتیجه رفتارهای غلطی از خود بروز می دن

و بعد زمین و زمان را در شومی سرنوشت خود مقصر می دانند!!

بابا هر دوره ای یک سری واقعیتها و اقتضائات داره کافیه خوب بشناسیش و عاقل باشی و با اونا مچ بشی اونوقته که می بینی که زندگی خیلی هم جیز زشتی نیست !