مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

تردید...

تردید دیوانه ام کرده

دو دستگی آزارم میدهد

خدایا یک دله ام کن

یا این طرف یا

آن طرف بام.....




آینه..

آیدا در آینه

قصه های ظهر جمعه 

و دیگر هیچ.....

خداپرستی ( برداشته از جایی)

مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود... زیارت عاشورا می خواند. روزه میگیرد. مسجد میرود ... خیلی پسر با خداییست ...

لحظه ای دلم گرفت ........

در دل فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم ...
نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد ...
دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم ...
زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند ...
نه من روزه نمیگیرم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ...
مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلش شاد میشود ..
خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ...
برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه عاشقانه ای تجلی او ...
مادرم ... خدای من و خدای پسر همسایه یکیست ...
فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم ...
خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها.........

تو خوبی...

تو خوبی!

خدایا یاریم کن...

خدایا یاریم کن

می خواهم .........

یا خدا

کمک .................................

عشق یا دوست داشتن؟ ( گرفته شده از جایی!!!)

خدایا! به هر که دوست می داری بیاموز که عشق از زندگی  کردن بهتر است، و به هر که دوست تر می داری بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.
عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی. اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.
دوست داشتن چنان در روح غرق است و گیج و جذب زیباییهای روح که زیباییهای محسوس را به گونه های دیگر می بیند.
عشق با دوری و نزدیکی در نوسان است، اگر دوری بطول انجامد ضعیف می شود، اگر تماس دوام یابد به ابتذال می کشد و تنها با بیم و امید و تزلزل و اضطراب "دیدار و پرهیز"زنده و نیرومند می ماند. اما دوست داشتن با این حالات
 ناآشناست، دنیایش دنیای دیگری است.
عشق زیباییهای دلخواه را در معشوق می آفریند و دوست  داشتن زیباییهای دلخواه را در دوست میبیند، می یابد.
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن.
از عشق هر چه بیشتر می نوشیم سیرابتر می شویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر، تشنه تر.
دوست داشتن "همزبانی در سرزمین بیگانه" یافتن است.
آری،... دوست داشتن از عشق برتر است ...
زیبایی و تنها برتری عشق به دوست داشتن اینه که شخصی بی دلیل عاشق دیگری می شه...
درسته که خیلی وقتها معشوق از زیبایی خاصی برخورداره.. اما همیشه این طور نیست مگر در قبیله مجنون زیباتر از لیلی نبود(که می گن خیلی زشت هم بوده ) نبود؟
پس عشق یک فرایند غیر ارادی و اکثرا بدون دلیل منطقیه و دوست داشتن به عکس...برا ی همینم این تنها برتری عشق و زیباییشه...
اما باور کن یک عاشق و معشوق به ندرت می تونن با هم خوشبخت باشن....
یعنی معمولا یا به هم نمی رسن یا اگه برسن به سختی به زندگی مشترک ادامه می دن!
چون عشق یک جور خود خواهیه
ما وقتی عاشق کسی هستیم شب و روز به اون فکر می کنیم ...
تو خواب و بیداری با اون حرف می زنیم....
دایم تو فکرشیم....
شاید اگه کسی رو دوست داشته باشیم به این حد تو فکرش نباشیم
و خیلی نرمالتر و عاقلانه تر به زندگی ادامه بدیم
اما در عوض اگر آتش عشق اینقدر تند و سوزانه همونقدر هم فاصلش با نفرت کمه...
گاهی ما در بیان اوج و شدت دوست داشتن از کلمه عشق استفاده می کنیم
چون برای خیلی دوست داشتن واژه ای سراغ نداریم
اما عشق با اوج دوست داشتن خیلی فرق داره !
گر چه ممکنه به دلایلی میزان دوست داشتن ما کم بشه
اما خیلی سخت و خیلی دیر تبدیل به نفرت می شه
در حالیکه همیشه گفتن فاصله بین عشق و دوست داشتن تنها یک قدمه!
آتش عشق به مراتب سوزان و داغ تر از دوست داشتنه
اما عمرش هم به همون نسبت کوتاهتر!
(برای همینه که میگم عشق من بی نهایت دوستت دارم)

 

مرا دوست داشته باش - عاشقم نباش!  

                                                  سعید

اسفند؟؟

آی اسفند کجایی و شب عید کجاست !!!؟ 

بابا عجب حال و روزیه این روزهای من عجب !!! 

خدایا شکر!

زندگی...

بخـنــد

هــرچـنــد

غـمـگینــی

بـبخــش

هــرچـنـد

مـسکینـــی

فـرامـوش کــن

هــرچـنــد

دلــگیــــری



زیستــن اینــگــونـــه زیـبـاسـت ...

بخنـــد

ببخــش

و فرامـوش کـــن

هــرچـنــد میدانم ...

آســـان نــیســـت.




بی ربط نوشت:: خدایا ای کاش 24 ساعت ها 48 ساعته بود!!!خیلی وقت کم میارم.