مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

امسال دیگه.......

امسال

سال

من

است

سال بز!!

خوب است و خیر انشاالله........

بزن بارون که......

روزهای پایانی سال بارونیه ...

اونم از نوع خوبش....جل جل...

این یعنی به فال نیک.....

یعنی برکت و عشق انشاالله....


امامزاده ای هرگز نرفته

حال و هوای قشنگی داشت

یک چیزی توی دلم تکون خورد

به آقای خانه گفتم

حسی شبیه کلیسای وانگ!

نمی دونم عحیب و شیرین بود.......

یه حسی گفت سیم دلت کانکت شده

حرف بزن

صدا میاد

کوتاه گفتم

مختصر

آرزوی امسالم را....

اما می دانم که رسید.............


هر لحظه که میگذره........یعنی یک لحظه به سال نو نزدیک تریم...


یارب مدد از تو..


سال نو همه پیساپیش مبارک.......

سالی که گذشت......

فروردین ماه سال گذشته را دوست نداشم

صدای شکستن تک تک استخوانهایم هنوز در سرم می پیچد

مادرم...رفت!!!!

روحش شاد و سفرش پر آرامش.......

بعد از رفتنش خیلی زجر کشیدم

ولی باید پذیرفت

الهی شکر

کمر درد آقای خانه اذیتم کرد

اما گذشت.....

اما

 پسرک یک سال بزرگ تر شد

مرد تر شد و کلی دست راست یدی و فکریم شد

فندق روز به روز زندگی داد

و بزرگتر شد

بیشتر با بابا بودم

خیییییلی بیشتر ...کنارش بودم و کلی از وجودش استفاده کردم......

پخته تر شدم

صبور تر شدم

آموختم که حتی تابوهای ذهنی هم اگر بشکنند

باز می توان زندگی کرد.....

آموختم باید بیشتر مهر ورزی کنم


به برکت پشت پای اآن مهربان مادر

همیشه دلسوز

عباس عروسی کرد

مرتضی نامزدی

و محمد بچه دار شد!


خدایا برای داده ها و نداده هایت

سپاسگزارم.....

که داده ات نعمت است و نداده ات حکمت.!!!!

خداوندا در این روزهای پایانی سال از تو تقاضامندم که 

حامی و یاور همه ی آرزوهای خوبمان باشی

امین ...

یا حق!،،،،



دلم برای خودم تنگ می شود  گاهی.......



امسال به نیت و قصد خرید اصلا بیرون حرفتم

اگر گاهی رد گذری چیزی دیدم گرفتم

ولی خیلی بازار افتضاحه


هنوز هم ادمهای خوب

قلبهای مهربون زیاده

یه پیغام آخرین جمله ی 93

به تمام اد لیست فرستادم

بعضی ها انگار کنج دل من نشسته بودن 

و از تما م غم ها و آرزوهام با خبر بودن


و دیدم هنوز هم دل پاک و بی شیله پیله هست

 میشه به این دنیای    ن ک ب ت !!

دلخوش بود....


سال و روز و لحظه هاتون پر از ارامش.......



و.....

از امسال خواهم نوشت ان شاالله......

احساس عجیب

امیدوارم  دیگه حسش نکنم

احساس می کردم سر من به اندازه ی کل کره ی زمین شده و زبونم از کار افتاده بود

دست و پاهام سنگین شده بودن.... 

صدای گوشخراش شکستن دیوارهای یکدلی است که این روزها به جای  صوت دلنواز عشق در جای جای شهر به گوش می رسد.... 

خاطره های من و آرزوهای تو.!

این روزهای واپسین سال

این شور و حال کوچه خیابانها

این بدو بدو های نا تمام مردم

این بوی عیدی

و اسکناس  نو

....

خدایا متشکرم برای تجربه ای دوباره

برای عیدی دیگر با عزیزان

ممنونم


خدایم سپاسگزارم از لطف بی پایانت

به من

وقتی میبینم خاطره های من

آرزوست هست برای بعضی ها. هنوز 

خدای من 

خدای خوب و مهربونم

یاری ام کن..... 

مرا ببخش بانو اگر....

باید

با

مریم

مهربانتر

باشم....

مرا ببخش......