مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

حال این روزهای من.......

بدو

بدو

بدو


تمام حال این روزهای من

خدایم سپاس اما 

بریده ام! مددی

سردخانه

پریشب خواب  دیدم  مریم فوت شده و در سردخانه هست

زار و زار گریه می کردم


هر چند سخت از دستش  ناراحت بودم.... 

جنگ

آمریکا سردار سلیمانیو زد

ایران امشب ساعت دو پایگاه آمریکا تو عراقو زد

جنگ شروع شد؟

برای دوستان نازنینم در روابط عمومی استانداری


۱.اگر بگوییم حال کشور و استانمان از نظر شرایط اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی کاملا مطلوب است کمی اغراق کرده ایم! هر چند استان فارس پس از مدتها استانداری بومی و کاربلد را به چشم خود می بیند که رگه هایی از امید برای گذر موفقیت آمیز از این شرایط نسبتا بحرانی را در دلها پدیدار کرده است. کمک به تقویت استاندار و استانداری وظیفه بدیهی تمام حامیان دولت است.

۲. یکی از بارزترین مولفه های موفقیت استانداری فارس درحال و آینده در گرو نقشی است که نیروهای انسانی توانمند آن و ارتباطات درون و برون سازمانی آنها می تواند ایفا کنند.
به طوری که استانداری فارس بدون داشتن سرمایه انسانی مسلط، باانگیزه و با روحیه، به سازمانی بیمار و غیرپویا تبدیل خواهد شد.در چند بند آینده تصمیم دارم بررسی کنم که چه عواملی موجب اثرگذاری نقش روابط عمومی در موفقیت های آتی استانداری فارس خواهد شد .

۳. یکی از وطایف روابط عمومی توجه به افراد شاغل به عنوان یک انسان که مورد احترام است تامین نیازهای مادی و معنوی او، نه به جهت این که فرد کارمند استانداری فارس است، بلکه به این دلیل که انسان ها حرمت دارند و برای خود ارزش و جایگاهی قائل هستند و افرد این احساس را بنمایند که آقای استاندار برای تامین نیازهای (کوتاه مدت و بلندمدت) آنها برنامه دارند ور تقویت درون سازمانی موثر است. در چنین حالتی تمام تلاش و کوشش خود را به کار خواهند گرفت تا بتوانند به رشد و شکوفایی استان کمک کنند؛ زیرا دیگر بین آنها و جناب استاندار مانعی وجود ندارد و موفقیت خانواده ی استانداری موفقیت آنها خواهد بود. اتفاقی که در استاتداری فارس تا حدود زیادی محقق شده است.

۴. ارتباطات و هماهنگی بین نیروی انسانی در استانداری با مردم و سایر سازمان ها و نهادها ، هم به جهت فردی و گروهی، نقش افراد شاغل در خانواده ی بزرگ استانداری را پررنگ می کند که البته ممکن است این ارتباطات به صورت رسمی و غیررسمی باشد. ارتباطات رسمی از جمله سلسله مراتب سازمانی و نقش هایی است که برای هر یک از انسان ها در سازمان تعریف شده است و ارتباطات غیررسمی از جهت نیازهایی که انسان ها به همدیگر دارند و بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب سازمانی می توانند مشکلات خود و سازمان عرض و طویل استانداری را مورد بررسی قرار داده و راه کارهای مناسب را پیدا کنند.

۵. خودآگاهی و تلاش برای ارتقاء دانش و مهارت های افراد در مجموعه ، با توجه به پیشرفت های روز افزون علمی که هر روز و ساعت اتفاق می افتد ضروزیدبه نظر می رسد. زیرا هرچه مجموعه استانداری فارس از نیروهای انسانی کارآمد و دانش محور برخوردار باشد امور داخلی و بیرونی استان به سهولت و باسرعت انجام خواهد گرفت و قطعا کارآیی آن را در تحقق اهدافش بیشتر خواهد کرد . لازمه این کار برنامه ریزی جامع آموزشی و بررسی نیازهای آموزشی افراد و سازمان مهم استانداری فارس است.

۶. مسوولیت پذیری و پاسخگویی به جهت اینکه افراد در ارتباط با وظایفی که برای آنها تعریف شده هم در داخل مجموعه و هم خارج از آن باید پاسخگو باشند و این پاسخگویی باید با سرعت و دقت به سهولت انجام گیرد. ارائه گزارش عملکرد به رده های مختلف در داخل استانداری و خارج از آن به شهروندان فارس باید در اولویت اداره کل ارتباطات و امور بین الملل استانداری باشد. ضمن اینکه در ارائه پاسخگویی باید صداقت همواره موردنظر آنان قرار گیرد. در این صورت نگرش های مردم نسبت به استانداری مثبت و جایگاه سازمانی آن نیز در اذهان عمومی تقویت خواهد شد و این یکی از اساسی ترین نقش هایی است که هر کدام از افراد شاغل می تواند در استانداری فارس ایفا نمایند.

۷. شان رسانه استانداری بالاتر از انتشار تصویر یک ویدیو کنفرانس  و سطح تصمیمات و گزارشها باید بالاتر از انتشار تصویر شیرینی پخش کردن برای کودکان توسط استاندار عزیز و شریف باشد. نازل کردن سطح رسانه استانداری و ارائه چنین جلوه هایی به هیچ وجه سودمند نخواهد بود.

۸. وظیفه روابط عمومی کاملا مشخص است. هر گونه تلاش برای ورود روابط عمومی به حوزه های نامرتبط و ارتباطات فرامسئولیتی به تضعیف و مخدوش شدن وجهه ی استانداری ، استاندار محترم و در نهایت دولت خواهد انجامید. مصداقی برای این مورد وجود ندارد اما به مثابه بیدارباشی برای دوستان عزیزم در روابط عمومی استانداری می باشد.

نهم دی ماه  ۱۳۹۸

شهید سپهبد سلیمانی، تقویت کننده سرمایه های اجتماعی ایرانیان، در زمان حیات و شهادت

۱. هیچ نگاه واقع بینانه ای نمی تواند تعلق خاطر و احترامی را که ایرانیان در نقاط و سطوح و با دیدگاه ها و قومیت های مختلف نسبت به حاج قاسم سلیمانی، شیرمرد عشایر زاده ی کرمانی خود، قائل بوده اند؛ نادیده بگیرد. حاج قاسم و یارانش سال ها در مقابل توطئه های خارجی، منجی ایران بودند و مردم، این را به خوبی درک می کردند؛ هر چند  عده ای مغرض به این موضوع دامان می زدند که بخشی از جامعه قدردان حاج قاسم و همرزمانش نبوده و نیستند! مطرح کردن این موضوع که عده ای می گویند مدافعان حرم برای به دست آوردن پول و نه از سر اعتقاد و ‌برای دفاع از کشورمان در خارج از مرزها می جنگیدند، برداشتی غیر واقعی از فضای جامعه بود، در حالی که عموم مردم قدردان مجاهدتهای رزمندگانشان در قالب مدافعان حرم بوده و هستند. 


۲. مردم ما از شعارهای پوچ و تظاهرها به تنگ آمده اند؛ آنها بین سرداران و رزمندگان سابقی که وارد  امور و فعالیت های شخصی  و سرمایه اندوزی و خدای ناکرده رانت خواری ها شده اند و کسانی چون حاج قاسم و همرزمان شریفش که سی سال بعد از جنگ هم برای منافع و آرامش جامعه، مردانه می جنگیدند تفاوت های اساسی قائلند. مگر می شود بین فلان برج ساز یا بهمان کارخانه دار و.... با نابودگر داعش، تفاوتی قائل نشد!؟ مگر می شود تصور کرد مردم تفاوت فرمانده ای خالص و با رنگ و بو و رفتار و  خلقیات سال های دفاع مقدس و دائماً حاضر در میدان های جهاد و مقاومت را با برخی که به کنج عافیت غلتیده های قدرت و ثروت پرست و اسیر بازیهای جناحی، نفهمند!؟ 


۳. سردار سلیمانی به سان سربازی کاملاً مطیع فرمانده اش، بنا با توصیه مرادش امام خمینی (ره) و مقام رهبری، هرگز وارد موضوعات دم دستی سیاسی و جناحی نشد  و همواره رزمنده ای در خدمت میهن و آرمان هایش بود و همین موضوع از عوامل محبوبیت فوق العاده سپهبد دوست داشتنی ایرانی نزد همه مردم است. از این روست که برای شهادتش از آیت الله صانعی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی و کروبی و مشاوران میرحسین و سید علی محمد دستغیب گرفته تا چهره های منتسب به جریان اصولگرا و حتی برخی منتقدان خارج نشین پیام می دهند و رنگ حزن شهادتش را  می توان در چهره ی عموم ایرانیان وطن پرست در عرصه های مختلف جامعه دید. 


۴. مردم ما با جان و دل، روحیه ی شهادت طلبانه ی خالص حاج قاسم را باور داشتند و ستایش می کردند و بر این باورم هر پایانی جز شهادت برای حاج قاسم عزیزِ ایرانی ها برازنده و زیبا نبود! سردار  سلیمانی مانند هر بزرگ دیگری،  هم در حیات و هم در ممات برای جامعه منشاء خیر بوده است. کمی به اطراف نگاه کنید، به فضای جامعه ی ایران و حتی جهان تشیّع! این غم، این همدلی، این درد و این حس مشترک، نشانه ای ا‌ز تقویت سرمایه های اجتماعی ماست. اگر حاج قاسم سلیمانی در زمان حیاتش به حق، یک نماد ارزنده ی سرمایه اجتماعی بود و به خاطر خصائل ستودنی پرشمارش، در جایگاه یک شخصیت و سمبل مورد احترام و علاقه ی ملی بود، امروز هم شهادتش به خوبی توانسته در زمینه ایجاد حس همدلی و غم مشترک و میل به انتقام از تروریست های بین المللی و نفرت از دولتمردان آمریکا، ایرانیان را همراه کند که نوعی سرمایه قوی اجتماعیست. همان سرمایه اجتماعی که بسیاری از متفکران علوم اجتماعی، آن را حلّال بسیاری از مشکلات اجتماع و پوششی بر بسیاری از کاستی های جامعه می دانند؛ سرمایه ی اجتماعی که می تواند در پرتو تقویت دوستی ها، همدلی ها، مهربانی ها، باورهای مشترک و ... بسیاری از تلخی ها و خودخواهی ها را از مردم به دور کند. 


۵. تقویت سرمایه اجتماعی باعث ایجاد انسجام اجتماعی و تقویت منافع داخلی و ناکامی بیگانگان از بسیاری از منافع شان می گردد. نفوذ بیگانگان در فرهنگ و اجتماعی که مردمش یکدل ترند و باور و تعلق خاطرشان به نظام بیشتر است، دشوارتر خواهد بود. از طرفی در کشور ما هر چه مردم به نظام و کارگزارانش بیشتر دلبستگی و اعتماد داشته باشند، بدین معنی که فرضاً در صورت شکل گیری مفاسد متوجه شوند که نظام بی هیچ مسامحه ای با فاسدان، در هر سطحی برخورد می کند، قطعا با جان و دل بیشتری برای تقویت آن می کوشند. 

شهادت سردار سلیمانی فرصت بی نظیری برای همدل و همراه تر کردن مردم است، اما دریغا که بدخواهان و کج اندیشان هرگز بیکار نمی نشینند. عده ای با توهم کار انقلابی و اصولگرایانه به آرشیوهای نامرتبط گذشته بر می گردند و سعی می کنند از شهادت سپهبد سلیمانی بزرگ، به نفع خواسته های جناحی خود بهره ببرند. متهم کردن اصلاح طلبان و دولت تدبیر و امید به نقش داشتن در لو رفتن زمان و مکان سفر سلیمانی، به استناد سخنرانی بی محتوا و غیرمستند و برداشت یک فرد افراطی درباره FATF  ، هم ظلم محض به سردار سرافرازمان و هم ستم ناروا به ایران و نظام و سرمایه اجتماعی درحال تقویت  شدن، در این روزهای سخت جنگ اقتصادی و جنگ نظانی محتمل و در آستانه انتخابات است. 

باید دید تقویت سرمایه اجتماعی و به تبع آن کم شدن نقش و نفوذ و بیگانگان و از طرفی تقویت مشارکت مردم در تصمیم سازی ها و در مقابل آن زیاد شدن شکاف اجتماعی به کام کدام جریان های ناخیرخواه جامعه است؟ همان هایی که به عنوان مثال از یک مصاحبه فائزه هاشمی در سال های پیشین و نگاه منتقدانه اش به سردار، برای زیر سؤال بردن ارادت کل جریان اصلاح طلبی به ایشان بهره می جویند! البته عده  ای مغرض و دشمن قسم خورده هم سعی دارند از نظام بابت قضایای آبان انتقام بگیرند و چشم بر بسیاری از واقعیت های وجودی سپهبد سلیمانی می بنند و قلبِ حقایق می کنند که البته از آنها  هم توقعی نبوده و نیست! 


۶. عده ای از تحلیلگران معتقدند به شهادت رساندن سردار سلیمانی، آغاز یک فرآیند محرمانه از سوی آمریکاست و نظامی های آمریکایی سابقاً هم بر اساس شرایط عراق، امکان ترور سردار را داشته اند ( همانگونه که ایرانی ها نیز امکان به قتل رساندن مقامات ارشد آمریکایی حاضر در عراق را داشته اند) اما مایل به پرداخت هزینه هایی مثل مقابله به مثل نبودند، اما اجرای آن در شرایط فعلی، آن هم با اعلام و اجرای مستقیم توسط نیروهای نظامی آمریکایی و نه وابستگانشان، آغاز یک سناریوی ویرانگر از سوی ترامپ است. کاری به قرین صحت این فرضیه ندارم اما معتقدم هر چه فشارها بیشتر و شرایط بغرنج تر می گردد، ضرورت ایجاد انسجام بین مردم و تقویت سرمایه اجتماعی بیشتر حس می شود و تمام دوستداران ایران بایستی سعی در تقویت حس های مثبتِ مشترک بین مردم داشته باشند تا تحمل شرایط دشوار احتمالی، ممکن تر گردد. 


۷. هر چند در حالت عادی هیچ انسان مصلحی طرفدار جنگ نیست اما گاهی نشان دادن اقتدار در مقابل قلدری های زیاده خواهان و زورگویان جنبه ی بازدارندگی خواهد داشت. بر این باورم که با هر نگاهی، پاسخ قاطع و متناسب به ترورکنندگان شهید سپهبد سلیمانی و یارانش، ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد و سبب ساز تقویت سرمایه اجتماعی هم خواهد شد. قطعا پاسخی کوبنده و  سخت به قاتلان سردار سلیمانی، که هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشورشان، در حاشیه تمام مرزهای کشور عزیزمان، پایگاه نظامی ایجاد کرده اند و یکی از محبوبترین مردان تاریخ مان را به شهادت رسانده اند، یک مطالبه فراگیر اجتماعیست، هم به قصد انتقام و هم به نیت اجتناب از تکرار. 


چهاردهم دیماه ۱۳۹۸

سعید خادمی،

فعال فرهنگی و اجتماعیِ اصلاح طلب


دنیا.

دنیا مامانت نیست

که ظهر سرش داد بزنی

شب واسه شام نازتو بکشه! 

دنیا باهات قهر میکنه

مراقب باش! 



#مامان! 

زمستان است...

الهی شکر سالمیم همه 

اقتصاد خراب

مملکت شبه ویرانه

چه باید کرد.