مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

20

با نمره ی بیست درس مدیریت مالی، من رسما از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم. 

قبولی  ا رشد دانشگاه تهران  از طریق کنکور سراسری و فراغت از تححصیل با معدل خوب، قطعا برای من روحیه بخش اَست، 

هر چند تحصیل در ایران امروزمان، فاقد ارزش است، مگر درمواردی که منجر به مهارت  و اشتغال و درآمدزایی شود... 





خدایم 

سپاس 




ثانیه ها

20 سال

7301 روز

175224 ساعت

10,513,440 دقیقه 

630,806,400 ثانیه

و 

630,806,400 دم و بازدم کنار هم داشتیم


و همه نوع حس  را تجربه کردیم 

اما هنوز کنار همیم...

بیست سالگی

از روز اول این وبلاگ،

یعنی علنی شدن احساس من به مریم، بیست سال گذشت...

سالهایی پر از خوشی، غم، عشق، نفرت و 

.. 


اما هستیم،

در کنار بچه ها

و همین جای شکر دارد... 




,من به روزهای خوب 

ایمان دارم 

27 تیر ماه .....



حیوان خانگی

شاید یک پرنده یا حیوان خانگی، تنها آرامبخش یا مونس یک انسان تحت فشار  باشد،

آدمها را قضاوت نکنیم و احساساتشان را به سخره نگیریم... 

دیوونگی....

راضی نمی شدم برم سر خاکش 

دلم نمی خواست اسم قشنگش 

رو روی سنگ سرد ببینم ......


نیمه شب ساعت ۱۲ دیدم سر خاکشم...

دیوونگیه می دونم اما من دیوانه ام !


نمیدونم چقدر با صدااای بلند گریه کردم 

هییچ کس نبود 

من بودم و آقای خانه 

وشاید چند تا روح !


من دیوانه ام....باور کن 

دیوونه ی دوری تو  رفیق قدیمی....



عمیق نگاه میکنم 

به روزهایی فکر میکنم که خالصانه 

از صمیم قلب غم و ناراحتی دیگران واسم مهم بود 

و همیشه میگفتم خوشی ها واسه خودت غمها شریک !


اما عزیزم ،مریمم ،در غم انگیز ترین روزهای زندگیت

به فکر برنامه ریزی بودند .....و تو مهم نبودی .


بابا هیچ کس مثل تو نیست ،هیچ کس.





قدر عافیت

جوجه هایی که خریدیم دارن می. میرن

دلیلش مشخص نیست اما ممکنه غذای بد یکی از دلایلش باشه... 


سینا داره زار نی زنه و من و مریم بغض داریم!

مساله مهم اینه که وقنی از دست دادن یه جوجه اینقدر غم داره، وای به از دست دادن  عزیز..... 


بیاید. قدر داشته هامونو بیشتر بدونیم

.. 

شیراز

شیرازیم

مریم گریست

اولین سفر به شیراز بدون حضور فیزیکی پدرش...