مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

مریم و سعید و سروش و سینا زیر یک سقف

وإن یکاد الذین کفروا لیزلقونک بأبصارهم لما سمعوا الذکر ویقولون إنه لمجنون وما هو إلا ذکر للعالمین

امروز 26 تیر....

امروز  رو با همه ی مصائب شیرین زندگی !! به خودم و عشق جاودانم ان شا الله ..

تبریک میگم ...

26 تیر

امروز جزء خاصترین روزهای زندگی ماست. این روز رو به خودم و مریم خانوم تبریک می گم! به امید اینکه توان این رو داشته باشیم سالهای سال این روز رو با هم طی کنیم !

تیرباران!

تیر 82 : جوانه زدن نهال خوش سیمای عشق من و مریم  !
تیر 83:آموزشی من - دغدغه ها و تردیدها
تیر84: آزمایش خون - تست ژنتیک - مشاوره و مهیای ازدواج!
تیر 85: حضور عزیز نی نی سروش
تیر 86 : سفر به مشهد
( بخشی از پست28تیر 86:حواستون جمع باشه رابطتون به بیراهه نره این که باید خیلی حواستونتو از همه نظر جمع کنید این که نباید خودتونو رابطتونو ضایع کنید این که سعی کنید همدیگه رو خوب بشناسید این که توقعاتتونو واقعی تعریف کنید این که همیشه به هم احترام بذارید این که تا می شه کوتاه بیاید و .... )
تیر 87: زندگی درگیر مشکلات ادامه دارد ! بخشی از پست (زندگی همه رویی داره ...پس باید طاقت آورد  رفت و جنگید تا ببینیم به کجا میرسیم ..یا خدا خودت به این روزای ما رحم کن و کمکمون کن که سخت محتاج کمکتیم ...یا حق!!!!!!!!!! )
تیر 88: تحت تاثیر خرداد 88 و وقایع سیاسی - نگرانی مریم از پستهای سیاسی من-  واکنش من : مریم خانم مرا از خودم نگیر!مریم جان ! نگرانی بر حال و روز جامعه ای که در آن می زیم جزء ناشدنی شخصیت من است . من از فقر فقرا دلم به درد می آید ، از بی سیاستی سیاسیون دلزده می شوم،بر موقعیتهای کشورم که در عرصه های مختلف  به راحتی از دست می رود غبطه می خورم و ... نابرابریها هر چند من را جزء طبقه ی زیر دست جامعه به شمار نیاورند به سختی می آزارد.مریم جان مرا مجبور به سکوت نکن ! من فضایی که مسموم می نامیش را ترجیح می دهم به فضایی که خود پرستی و خود برتر بینی با سکوت منفعت طلبانه در آن حاکم است .
آمار بازدیدکننده های وبلاگ 210000 نفر است.وضع کسب و کار بد نیست.
تیر 89: بروز زمینه های تردید- زندگی جاریست...
تیر90 : زندگی شیرین زبانیهای سروش ادامه دارد...
تیر 91 : چشم انتظار دومین مسافر - بی حوصلگیهای من
تیر 92: در تدارک انتقال به خانه ی خودمان- سفر به مشهد- رشد مشهود سینا و سروش!

سکوت!

وای به روزی که زندگی و عشق وجه المعامله و وجه المصالحه شود! 

گاهی بارانی لازم است تا چشمهامان را بشوید! 

سکوت تا مدتی..... 

مگر نه؟

آدم در بحرانها و گرفتاریهاست که دوستان و دشمنان واقعی خود را می شناسد!

مگر نه؟

آدم در بحرانها و گرفتاریهاست که دوستان و دشمنان واقعی خود را می شناسد!

مرگ مرد؟

منم آن مرد خوب خانواده
همان داداشی پر مهر و ساده
همان لرزان دلش از مهر یاران
که دائم رخ به روی تو گشاده
به جای آرزوهای قشنگت
برایم مرگ می خواهی زیاده
مرا مرد نمایش خوانده ای تو
مگر از ما کجا دیدی افاده
چگونه با کمی بدبینی تو
شدم دیوی عجیب و خارق عاده!!!؟

همدم...

 

با غصه نشو همدم  

   سنت شکن خود باش 

      آزاد ترین فردی  

         وقتی که نگی ای کاش....