ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
در چند ساله اخیر همیشه 18 تیر یادآور 2 اتفاق است
یکی واقعه کوی دانشگاه و دیگری میلاد عزیزی.............
این روز را با دلی صاف و بدون کینه به ـن عزیز تبریک می گویم
خدایا جلای دل و زلالی روح را از تو می خواهم...........
یا حق!
راستی بدتر و غیر قابل جبران تر از مرگ عزیزان که رخدادی نیست
گاهی باید تصور کرد بعضیها مرده اند
هضمش راحت تر از تحمل زنده بودنشان است !!
این ها همه زندگی است
همین خواب و بیداری ها
همین خستگی ها
همین شب تا سحر
ستاره شمردن ها
همین بیداری های شبانه
همین با زندگی بودن ها
همین دلواپسی ها برای دیگران
همین نگران دیگری بودن ها
همین به فکر فرو رفتن ها
و همین شکر گزاری ها
همه و همه ....
شکرت خدایا
شکر......
کازابلانکا قطعا یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینماست! متن شعر یغما گلرویی که با صدای رضا رویگری اجرا شده است و قصه ی فیلم را در پی می آورم.
کازابلانکا / یغما گلرویی
تو دیگه داری میری، این اختتام رؤیاست
این آخرین سکانسِ فیلمِ کازابلانکاست
من مردِ نقشِ اول، مغرور و بیتبسم
تو اون زنی که میره با مردِ نقش دوم
بارون بباره یا نه، صحنه دراماتیکه
تصویرت از تو چشمام می ریزه چیکه چیکه
دوربین یواش یواش از تو صحنه میره بیرون
من میمونم با سایهم، من میمونم با بارون
این اشکا مصنوعی نیست، تو دیگه داری میری
داری چشاتو از من، از نقشِ من میگیری
راهی نمونده باقی، فیلمنامه اینو میگه
من و یه جای خالی، تو و یه مردِ دیگه...
از وقتی که نگاهت از تو نگاهم رد شد
این فیلم عاشقانه، یه فیلمِ مستند شد
بازی دیگه یادم رفت، نقشم خودِ خودم بود
نقش کسی که چشماش لبریزِ عشق و غم بود
اسکارو من می گیرم... اما چه فرقی داره
نقش سیاهی لشکر، با یه ابرستاره
وقتی تو رو ندارم، وقتی تو دورِ دوری،
وقتی باید بسازم با حسرت و صبوری
این فیلم موندگاره، گیشهها قبضه میشن،
اما بازم من بیتو، اما بازم تو بیمن...
تو دیگه داری میری، این آخرین پلانه
تیتراژ میاد و آهنگ، همراه این ترانه..
تصاویری جالب و بدیع از کازابلانکا، شهری که شاید تا قبل از ساخته شدن این فیلم دارای شهرت آنچنانی نبود، آغازگر فیلم میباشد. "سرهنگ اشتراسر" (کنرادفایت) یکی از افسران ارشد نازی است که به خاطر انجام ماموریت مهمی وارد کازابلانکا می شود. او می خواهد از خروج مبارزی اهل چک بنام "ویکتورلازلو" (پل هنرید) که از زندان نازیها گریخته و قصد دارد از طریق این شهر به آمریکا بگریزد، جلوگیری نماید. استراسر در فرودگاه با استقبال "سروان رنو" (کلود رنس) رییس شهربانی کازابلانکا روبرو می شود. کازابلانکا اکنون مستعمره فرانسه آزادبوده و جزو مناطق اشغال شده آلمانها محسوب نمی شود. در کازابلانکا همه از کاباره "ریک" سخن می گویند. بنابراین انتظار ما چندان زیاد نیست تا به کاباره ریک برویم. اولین بار که چهره ریک (همفری بوگارت) را می بینیم در پشت میزش نشسته و به دربان کاباره اشاره می کند که چه کسانی مجاز به ورود می باشند. چرا که او یک قمارخانه به اصطلاح مخفی در کاباره اش دارد!....
ادامه مطلب ...